الان اول php هستیم هنو خیلی مونده که با php سایت آپ کنیم ، ما فعلا کارای طراحیشو انجام میدیم ، جمیعا دعا کنید دیگه 
self.f_t_m990
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
خب محل سکونت اداره رو اول بگو برادر
نه برادر همینجوری راحتم
طراحی وب توی ی اداره
اگه میپسندی بهت بگم بری صحبت کنی
البته اگه به محل سکونتت میخوره
الی به جزئیات گیر ندهمهم نیته
آجی الی تو نمیخای این موهاتو شونه کنی
خوش به حالت ..با همون php؟؟
من هنو php رو هم توو برنامم دارم ...وخ نمیکنم به اینم برسم
آره برادر ، من تازه کارم ، چه کاری ؟
هاع
ا واه
راست میگی
باشه دوباره این رو میزارم
نه برادر من ازدیشب کار فال گرفتنو آغاز کردم
کار دیگه ای داشتم که آن بودم
آجی طراحی وب میکنی ؟
ی کار خوب واست رد دارم
برادر اون شکلکه که استفاده کردی واسه دختراس...[IMG]
شوما باید اینو استفاده بفرمایی[IMG]
از صب عاوا حرکات موزون انجام میده
انگیزه داشته باشی بیدار میشی ، چه انگیزه ای از گرفتن فال بالاتر
آره عسیسم ، انشاالله ، امیدوارم ، انشالله که کار همه بگیره کار تو هم بگیره
منظورم ای جمله بود آجی: (شماه هارو میگه دیگه)
آجی فاطمه همیشه سحرخیزه ، هر روز صبح که ساعت 7 میام میبینم فاطمه هست
پس بگو داره فال میگیره
منم باید امتحان کنم شاید صبح فال منم گرفت ی فرجی بشه ، خدا رو چه دیدی
شکلکه عاوا رو
عمرا بتونی 7 بیدارم کنی
عه؟؟ طراحی وبه؟؟ ایشالله عالی باشه ، کارتم بگیره عزیزم .... کار منم بیگیره ..کار همه جوونا بیگیره اصن
سلام برادر ، چی؟؟؟
آره راست تره ، میخوای یه روز 7 بیداارت کنم فال بگیری ؟؟
فردا باید یه کاریو تحویل بدم ، اصن پریدم از خواب :|
دعا کن خوب بشه الی این خیلی مهمه ، اگه خوب باشه کارم میگیره :D
سلی صبح همگی بخیر
چی به کی میگه آجی !!!
عه؟ راست تره حیف الان 10هه وگرنه یکی دیگه هم میگرفتم
چقد زود پا میشی از خواب ....من مثلا امروز میخواستم زبان بخونم ، صبح زود پا شدم ساعت9
شماه هارو میگه دیگه
نه به جون خودم یه بار بیشتر نگرفتم
ساعت 7.30 صبح گرفتم ، فک کنم این موقع راست تره
سلام الی جون صب به خیر
ای دیده خون ببار ،نیامد نگار ما
آخر سحر نگشت شب انتظار ما
یا ذالکرم به غربت عشاق رحم کن
کی می رسی به داد دل بی قرار ما
ناقلا انقد فال گرفتی که همونی که میخواستی شد
شادی مجلسی رو توو فالت داشته باش[IMG]
صبح عالی بخییر راستی :d
ایهیم
نه اون واسه یه چیز دیگه بود
عه؟
من که با حافظ قهرم بدجوری سر کارم گذاشته بود -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...