هیچ کس ویرانیم را حس نکرد
وسعت تنهاییم را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من
گریه ی پنهانیم را حس نکرد
در هجوم لحظه های بی کسی
درد بی کس ماندنم را حس نکرد
آنکه با آغاز من مانوس بود
لحظه ی پایانیم را حس نکرد
من به شخصه با این کلاس خیاطیم روم نمیشه چیز دیگه ای از بابا بخوام :/ هر هفته دو سه بار دارم میرم پارچه میخرم! :/
نه دیگه همه رو جور کردم جهازو ..فقط اندرویدش کمه ...که اونم تو و نازی زحمتشو بکشین