S
پسندها
2,761

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • من دختری بودم

    تنها در دنیای خودم

    آروزیم خانه ای بود در بین درختان ...

    من یک رویا داشتم

    که از بلندترین نقطه پرواز کنم !

    ...

    میان برگها قدم زدم

    و از خدا پرسیدم

    من کجا هستم ؟!

    ...

    ستاره ها به من لبخند زدند

    و خدا با خیالی آرام به من گفت

    در من ...

    ...

    حالا که زمان گذشته است

    و خاکستری شده ام

    آماده ام تا

    از بالاترین نقطه پرواز کنم

    ...

    وحالا میفهمم خدا به من چه گفت ...!
    روی سایت arsanjan.blogfa.com هر دو مطلب بود میتونی دانلود کنی
    اگر نبود یا نشد دانلود کنی من دارم ..........


    در ابتدای زمین

    کنار آسمان نشستیم

    و دعا کردیم

    شاید ...

    تمام آرزوهایمان

    باران شود ...

    ندانستیم

    تمام خاکسترمان را

    آب خواهد برد

    .

    .

    .

    با چشمهایی سرخ و سنگین

    به آرزوهای دور و دراز خوابهای کودکیمان

    نگاه می کنیم ...

    و بی هیچ قصه ای

    به خواب می رویم ...!
    سلام سکرت گل
    در صورت تمایل دعوت شدید به :
    صیغه ... بله ... خیر !!!! ( بحث و درخواست راهنمایی )
    دنیا بچه ها خیلی قشنگه
    دروغ نیست حسودی نیست
    هیچ کدوم از صفات بد نیست
    واسه همینه دنیاشون با ما آدم بزرگا فرق میکنه
    این دنیا همش میتونه یه نقاشی باشه ولی بچه ها با دلای پاکشون نمیزارن فقط نقاشی باشه
    این دنیای کاغذی رو میشکنن و میرن توی واقعیت و واقعیت به بزرگیه یه اقیانوسه که میشه توش شاد بود
    به به به...سكرت جونم...تو كجايي دختر نميگي دل مادر برات يه ذره ميشه ..نه خبري نه ندايي..هيچي ميري ميري پيدات نميشه...خوبي عزيزدلم..خوش ميگذره با درسهات چطوري گلم.؟؟؟
    به شدت یا نه..تو چطوری دخمل؟کم می پیدایی!!در چه احوالاتی ؟
    به نظرت اگه میتونستی غم و ناراحتی رو وزن کنی، برای این عکس چقدر بود؟




    حالا اگه میتونستی ترس رو وزن کنی، به نظرت برای این دوتا عکس چقدر بود؟

    [IMG]


    [IMG]


    راستی اگه میتونستی دردو وزن کنی، برای این عکس چی؟

    [IMG]


    خوشحالم !

    لااقل برای اینکه تو را در خواب ببینم از هیچ کس اجازه نخواهم گرفت ...

    چگونه بگویم ؟!

    دلم برای خدای معصومی که در قلب تو زندگی می کند تنگ شده است ...

    دلم تنگ شده برای هر آنچه از دست داده ام ...

    چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته ام ...

    دستانم پروانه ای می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد ...

    و روحم ... شوق پرواز دارد !

    همراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد ...

    و به آسمانها رفت تا هم بازی فرشته ها شود ...!
    سلام دختر پرواز خوبی؟؟؟
    دلم برات تنگ شده بود خواستم جویای احوالت باشم.
    موفق باشی


    بیا کودکانه و بی خبر امید ببندیم

    به تک تک شاخه های درخت خیالمان !

    نگاه هایمان را گره بزنیم

    به آبی بی کران آسمان

    و دست هایمان را ، به هم ...

    بیا ساز بزنیم ، تا روزگار بی وقفه برقصد برایمان !

    و پاک کنیم

    رد پای تمامی این رهگذران مضطرب را !

    چه فرقی می کند خوب ِ من ؟!

    تا آن هنگام که این باران دلتنگی بند بیاید

    زیر چتر خیال می خوابیم ...

    کودکانه و بی خبر ...!


    نیلوفر
    سلاااااااااااااام دوستان
    خوووبین؟
    یه چند وقتی نبودم
    از همتون شرمنده ام
    یه چند روز دیگه میام جواب همه پیاما رو میدم
    التماس دعا
    فعلا


    امروز دیدم ...

    فهمیدم

    چقدر ...

    چقدر زیباست ...

    انعکاس آسمان بر روی زمین خیس از باران ...

    آسمانی سربی ...

    خاکستری های متفاوت ...

    و چشمانی که نیاز به بالا نگریستن نداشت ...

    باران که می بارد تو همیشه می آیی ...

    انعکاس زندگی همین دور و برهاست

    نگاه کن شکوه زندگی را ...

    خدا همین جاست ...!


    وقتی خدا غمگین می شود

    و راه می رود

    از جای پاهایش " پاییز " می روید ...


    رها یوسف نژاد


    می خواهم راه بروم ...

    سوت بزنم ...

    دور شوم

    کمی از این همه صندلی های پر دود ...

    کمی از این همه چشم و عینک های سیاه ...

    می خواهم در ماه ترین

    ایستگاه زمین

    گریه کنم ...!


    هیوا مسیح


    تجربه ی مبدا را به اختیار من گذاشتی

    اما ایمان دارم که برای مقصد تنها نیستم ...

    هنوز قدم اول را پس از سالها یاد نگرفته ام ... هنوز زمین می خورم !

    .

    .

    .

    می دانم برای قدم دوم دستم را خواهی گرفت تا مقصد ...!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا