S
پسندها
2,761

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • رفتی؟

    منم میرم
    شبت ستاره باروون
    خوشحالیدددددددددددددددم زیاددد
    اگه ندیدمت..پیشاپیش یلدات مبارکک[IMG]
    معماری که خوبه
    ولی به درد من نمیخوره..
    اره عزیز..من همین کامو باید بخونم...
    چشم..به حرفت گوش میدم دوست جونم...
    منم یو تووووووووووو
    ..
    هوم
    نه من 5 میباشم...[IMG]..من به 7 نمیرسم..همین فردا انصراف میدم[IMG]
    ما هم دادیم..
    فقط گرافیک کامپیوتری مونده با پروژه نرم افزار
    اهان ذخیره..شاخص دار اینا ..خب قبلیارو که دادی [IMG]..ولی این یکی رو دیگه دعا میکنم 20 شی[IMG]
    ایشالا همشو 20 میشی ناناززز
    ..
    من امروز پایگاه داده میانترمشو دادم..بسی افتضاح بود[IMG]..بقیشو خدا به خیر بگذرونه
    اخ
    من قربووووووووووووووووووووونت بشمممممممممممم
    سکرتتتتتتتتتتتتتتی[IMG]
    اخجووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
    دوست جونم اوممممممممممممممممممد[IMG]
    ..
    من همینجاهام..
    میانترمو از این جور چرت و پرتا دارم..[IMG]
    تو کجایی؟؟..چیکارا میکنی؟؟؟[IMG]

    [IMG]
    [IMG][IMG][IMG]
    [IMG][IMG][IMG]
    [IMG][IMG][IMG]
    [IMG][IMG]
    [IMG]
    سکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتیی
    [IMG]
    کجایی؟؟
    چرا من میام نیستین شماها
    نمی دانم ...
    آمدنت راخواب دیدم یا رفتنت را ؟
    به گمانم هر دو !
    چه شیرین بود آمدنت ،
    مثل رویاهای کودکانه ، با تبسمی آسمانی همراه
    کوتاه ...
    کوتاه ...
    کوتاه ...
    و چه تلخ و آشفته بود رفتنت ،
    مثل آمدنت بی خبر ، ناگهان
    ولی همچون کابوس ، پریشان ، بی پایان
    کلید بیداری از این کابوس به دست های سرد مرگ سپرده شده
    چقدر مشتا ق بیداریم
    و چقدر به آسمان نزدیک...
    منم خوشحالم دیدمت .
    هوم .. آره هیشکی نیست !!!
    تو چطوری؟ با درسا چه میکنی؟؟؟
    والا سکرتی گفتم یه خرده سبک بار باشم!!اینه که آواتار ندارم!! :دی
    می نويسم از ماه !

    که در آن لبخندی ...

    محو تنهايی خود ؛ می گريد .

    می نويسم از آب !

    که ندانسته در اين خلوت سرد می شکند .

    می رود راهی را

    سر سبز و قشنگ !

    کاش او می دانست ...

    پشت هر جاده ی پر نقش ونگار ؛

    برکه ايی می خندد .

    برکه ايی که از آن ؛

    ديو سکون بی رحم ؛

    آب را می بلعد !

    دل من ؛

    همدم اين ترديد هاست ...

    من و تو ؛ بازيچه ی تقديريم ؛

    من و تو ؛‌ قربانی ...

    کاش می دانستم ...

    آخر جاده ی ترديد کجاست !!
    السلام علیک یا اباعبدالله
    دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
    دلها همه آماده ی پرواز شود
    با بوی محرم الحرام تو حسین
    ایام عزا و غصه آغاز شود
    آغاز محرم حسینی رو تسیلیت میگم و منتظر حضور شما در حسینیه باشگاه هستیم
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=67529&page=48
    سلام دختر عمو سکرت گل
    خواهش میکنم
    آره قشنگ بود خیلیم قشنگ بود


    عمريست

    دريا...دريا...باران

    به خورد تو داده اند

    و تو

    هنوز جنگل نشده ای !

    وقتی سرنوشت تو: کوير است

    حتی آسمان هم

    در برنامه ی آتی

    اعتباری برای رویش تو تخصيص

    نمی دهد ...!!!


    فرشته مه نگار


    گریزی نیست ...

    همیشه بی آنکه بخواهی

    اتفاق خودش را می اندازد

    وسط زندگی ات !

    بعد هم می رود

    تو می مانی و اینهمه چه کنم ...

    با ذهنی که مدام تکرار می کند:

    "حالا که اتفاقی نیفتاده

    دوست نداشت بماند، رفت...همین!"

    حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد !

    می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ...

    به قول خودش

    فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد !

    می روم با یک آرزو

    کاش هیچ وقت نمی گفتم:

    کاش ...


    س.بارانی
    سسسسسسسسسسسسسسسسسسکرتم!!قشنگم!قندکم...کپه گلم..کوشی؟
    وای عزیزم عشقم میسیییییییییییییییی

    زندگیت پر از شادی و همهی لحظاتت عید باشه
    [IMG]


    دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ...

    آرام آنها را ورق زد ...

    صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ...

    کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد !

    بادی وزید ...

    برگها به سرعت ورق خوردند ...

    مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ...

    و او غرق در اوهام دنیا

    رفتن هیچ کدام را حس نکرد ...


    ....


    خدایی دید ...

    نوری دید ...

    تسبیح... گل...پرنده...درخت...

    و حالا اشرف مخلوقات : انسان !

    اشرفی که کنار ادات ایمان

    گل...پرنده ... درخت

    احساس حقارت می کرد !


    ...


    باران بارید ...

    خاطراتش را شست و با خود برد !

    او ماند ...

    بغض ماند ...

    تنهایی ماند ...

    و

    نوری که در خاطراتش گم شد ...!


    NasibeH



    خونه ی دلم رو نگاه کردم
    غبار گرفته
    غبار بی معرفتی
    خانه تکانی میکنم
    با یه سوال
    امروز برای خدا چه کرده ای؟!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا