سلام
اينكه درغروب غمگين دلم ميخواستم
نامه ايي به تو بنويسم اما ديدم قلم ندارم
استخوانم را شكستم اما ديدم مركب ندارم ورگ
هايمرا بريدم ولي حيف ديدم كاغذ ندارم
در سرگردان در دريا وبيابان شدم
ناگهان فكري به نظرم رسيد قلبم راشكستم وبا
قطره خون دران نوشتم دوستت دارم