sarang saman
پسندها
103

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شاید زندگی ان جشنی نباشد که دوست داشته باشیم به ان دعوت شویم.ولی حالا که به ان دعوت شده ایم بیا تا می توانیم زیبا برقصیم.
    ¯`v´¯)
    `•.¸.•´
    ☻/
    /▌
    / \
    ★تویکی از بهترین دوستای منی★
    ★این کتیبه رو رو پیج بهترین دوستات بذار★
    ★اونوقت می فهمی چندنفر تورو بهترین دوستشون میدونن★
    ★نترس تو بهتـ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــرینی دوست من★
    بدو بدو بیا حراجش کردم.تولده تولد..آتیش زدم به مالم به خاطر آبجی گلم(Maryam.67)
    ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻡﮐﻪ ﮔﻨﺠﺸﮑﻬﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺟﯿﺐ ﻫﺎﯾﻢ ﻻ‌ﻧﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﯼ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺩ ﮐﻮﺩﮎ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﺎﻻ‌ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺗﺎ ﮐﺠﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﺪﻭﻡ ﻭ ﯾﺎ ﺑﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺷﺎﺧﻪ ﯼ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺣﻠﻖ ﺁﻭﯾﺰ ﮐﻨﻢ ﺭﻭﺯﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻭ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺗﻠﺦ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻭﯾﺎ ﺑﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﭘﯿﻠﻪ ﯼ ﺗﺼﻮﺭ ﻭ ﺗﺼﻮﯾﺮ...
    ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﻻ‌ﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ،



    ﺷﮑﺴﺘﻨﯽ ﻫﺎ ﺷﮑﺴﺖ .



    ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯿﺪ ﺣﻤﻞ ﮐﻨﯿﺪ !
    نه امپراطورم
    و نه ستاره ای در مشت دارم
    اما خودم را
    با کسی که خیلی خوشبخت است
    اشتباه گرفته ام
    و به جای او نفس می کشم
    راه می روم
    غدا می خورم
    می خوابم و...
    چه اشتباه دل انگیزی...
    :w15: میسیییییییییی:w17:
    نی نی بله لالا کنه
    لالا دالم
    سبت بخیل مهلبووووووووووووووووون
    یه سنام از طلف جوجو به باباییییییییییییییییییی
    نیگا الاخه نی نی لو مینداسه
    ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ

    ﺗﻮ ﻋﻄﺮﯼ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻧﻮﺭ

    ﺗﻮ ﻧﻮﺭ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻋﻄﺮ ﮔﺮﯾﺰ ﺭﻧﮓ ﺧﯿﺎﻝ 

     ﺩﺭﻭﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﻦ ﺍﺑﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ

    ﺻﺪﺍﯼ ﺳﻮﺕ ﺗﺮﻥ 

     ﺻﻮﺕ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ 

     ﺯ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ 

     ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﯾﺪﻡ 

     ﺗﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯽ

    ﻣﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﯾﺪﯼ

     ﻣﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪﻡ 

     ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ

    ﺣﺼﺎﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎﯼ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﻮﺩ

    ﻏﺮﻭﺏ ﻏﻤﺰﺩﮔﯽ 

     ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ

    ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ 

     ﺗﻮ ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﮔﻞ ﻭ ﺭﯾﺤﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ 

     ﻭ ﺑﺮﮒ ﺑﺮﮒ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ 

     ﺻﺪﺍﯼ ﺑﺮﮒ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﻠﻬﺎ ﺭﺍ

    ﺳﺮﺷﮏ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﻦ ﻧﺎﻟﻪ ﺗﻤﻨﺎ ﺭﺍ 

     ﻧﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﻭ ﻧﻪ ﺷﻨﯿﺪﯼ

    ﺗﺮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ 

     ﺗﺮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺐ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺗﺎ ﮐﺠﺎ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ؟

    ﻭ ﻣﻦ ﺣﺼﺎﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎﯼ ﺁﻫﻦ ﺭﺍ

    ﻏﺮﻭﺏ ﻏﻤﺰﺩﻩ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ 

     ﻧﻈﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ 
    سعی کن با همه چیز کنار بیایی !
    فرار نکن
    زمین به شکل احمقانه ای گـِـرد است !
    مدت زیادی از رقص قلم در دستانم دورم... قلم را می رقصانم...تا لذتش را فراموش نکنم...می دانم گاهی باید ایستاد... تا به مقصد رسید.....شب و روز ، خورشید و زمین در حرکتند... اما تو بایست.، ای زمان دست بردار از دویدن...:gol:

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...33#post5644533
    سلام اقا سارنگ خوبی؟

    چرا خبری از شعر های قشنگتون نیست؟
    سلام داداش سارنگ

    ما خوبیم ...شما خودت چگونه ای؟ میزونی؟ سلامتی؟

    شرمنده چیه...این جبران لطف و محبت شماس اقا
    ¯`v´¯)
    `•.¸.•´
    ☻/
    /▌
    / \
    ★تویکی از بهترین دوستای منی★
    ★این کتیبه رو رو پیج بهترین دوستات بذار★
    ★اونوقت می فهمی چندنفر تورو بهترین دوستشون میدونن★
    ★نترس تو بهتـ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــرینی دوست من★
    سکوتت را بشکن...شاید فردایی نباشد

    بگذار عشق خاصیت تو باشد

    نه رابطه ی خاص تو با کسی
    خواستی دیگر نباشی!!! آفرین چه با اراده.... لعنت به دبستانی که تو از درسهایش فقط " تصمیم کبری " را آموختی.......
    بعضے ها رو باید از تــو رویـــآت بڪشے بیرون و

    محــــڪم بغلش ڪنے،

    بعــــد آروم درِگوشش بگے

    آخــــه تو چرا واقــــــعے نیستے لامّصبــــْ. . . !!؟؟
    گاهی دلم ازهرچه آدم است میگیرد...

    گاهی دلم دوکلمه حرف مهربانانه میخواهد...

    نه به شکل ” دوستت دارم” ویا نه به شکل ” بی تو میمیرم “…

    ساده شاید ، مثل :... …” دلتنگ نباش،امیدت به خدا …فردا روز دیگری ست
    ¯`v´¯)
    `•.¸.•´
    ☻/
    /▌
    / \
    ★تویکی از بهترین دوستای منی★
    ★این کتیبه رو رو پیج بهترین دوستات بذار★
    ★اونوقت می فهمی چندنفر تورو بهترین دوستشون میدونن★
    ★نترس تو بهتـ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــرینی دوست من★
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا