سالها رفت و هنوز يك نفر نيست بپرسد از من كه تو از پنجره ي عشق چه ها ميخواهي صبح تا نيمه ي شب منتظري همه جا مينگري گاه با ما سخني ميگويي گاه با رهگذران خبر گمشده اي ميجويي راستي گمشده ات كيست كجاستصدفي در درياست نوري از روزنه ي فرداهاستيا خداييست كه از روز ازل نا پيداست ...