sajad 3000
پسندها
3,606

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اله اومدم خونه نه بلو دیرت میسه منم بنم نهال وسامم باهم بخولم:Dهی روزگال نمیسد من نحیف باسم اینخده رژیم نگیلم .................نه خوداجون غلط کلدم خوفه خوفه
    هلوقت میخوای بری بنو من زودباهد بلم اخه بابام خونست میگه سی نهومدی رفتی سناخ سیستم
    او ه او هسیها گفتی منظلوم به این بود یه مدت خیلی کم کالی میوتنم یعنی کم کالی که نه ولی قبلنا بهتل کار میکردم
    من تازه رسیدم خونه ببخش رفتم بانک بعدشم دوستم دیدم دیررسیدم
    برو مناقف خودت باس فدات سم
    بابای
    تونگی کی بگه؟!!
    داداسیا همس طلف ابسیشونن دینه ولی خیلی بد سدم
    سهنا هستن خب یه سری بامن اسنان من میلم یه سری هم مدیرعاملمون میده یه سری رئیس هیئت مدیله یه سری هم خام حسن پور مشلا من داریی صنعت ومعدن ومشل اینالو میبرم برای بانکا مدیرعاملمون میره یا رئیس سازمانها کارسختی نیست که توماسین میسینم میلم هواخولی بعدسم سنبه خواهلت خانم میسه واخعا ازاون لباس رسمیها باهد بپوسم:D
    خب نوسجونت
    سهنامتی حسافی خسته سدیم املوس (خسته نفاسم)مینسی مینسی
    ولی تنون سد سنبه احتمالا یه سریهاش خودم باهد بلم سازمانها بدم:redface:
    سهنام به لوی ماهت
    تو کی لفتی کی اومدی اشلا غذا خولدی
    سهنااااااااااااام داداسیجونم کسانی
    اسالله هلسا هستی سادوسهنامت باسیییییییییییییییییی
    باشه سجاد جان،من ميرم،بعد ميايم مث دوتا مرد ميشينيم باهم حرف ميزنيم،باشه مرد خونه؟
    قربونت برم دايي جونم
    هيچي!

    پسر خوب حرف مردونه رو آجي كه آجيش هس نميزنه!
    یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود
    بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد
    .
    اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
    بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه

    روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت
    “اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
    .
    ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
    .
    چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
    .
    نتیجه اخلاقی این ماجرا. .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا