زندگي دفتر ي از خاطر هست . يك نفر در شب كم، يك نفر در دل خاك، يك نفر همدم خوشبختي هاست،
يك نفر همسفر سختي هاست، چشم تا باز كنيم عمرمان ميگزرد ما همه همسفريم...
گليم بخت من را از سياهي بافتند/بناي عمر من را ازتباهي ساختند/ شكسته دل خسته ام از
زندگي/نسيب من رنج وازردگي / حالا ديگه ارزو مي كنم واسه خودم مرگ و اسودگي / بعضي ها با يد
باشند هميشه گريون /بعضي تو بختشون نوشته زندون / بعضي خاكشون از غم /بعضي سهمشون
ماتم/ من مي خواستم شب وروشن ببينم/ازدلم رنج و غم وغصه رو بيرون كنم