s_aa
پسندها
4,070

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • داستانش به سال ها قبل برمیگرده قبل از انقلاب چرا که حتما اطلاع دارید بعد از انقلاب اسلحه دست مردم افتاد و ......

    پدربزرگم قبل از انقلاب تفریحی شکار میکرده یه بار از فاصله نزدیک یه پلنگ بهش حمله کرده بود و برای دفاع از خودش مجبور شده بود سمتش شلیک کنه هرچند طوری که شنیدم بعدش خیلی ناراحت شده منتهی راهی نبوده....

    این مناطقی که ذکر میکنم شمال خوزستان هست نزدیک های استان لرستان...
    طبیعت فوق العاده ای داره یک شهر باستانی هم داره که اگر دوست دارید براتون دربارش توضیح بدم...
    :|

    به این جهت که خانوادگی زندگیمون به طبیعت گره خورده... البته این طبیعت خطراتی هم برامون داشته... که منجربه شکار پلنگ شده...
    همون توصیفاتی رو که شما درباره سکوت شب دارید من هم درباره صحرا دارم....
    زیباترین کاری که میشه تو صحرا انجام داد نماز خوندن هست نمیدونم تجربه داشتید یا نه فوق العاده است....
    البته بخشی از این علاقه به طبیعت ارثی به حساب میاد....
    قطعا به پای شاندیز سمت شما نمیرسه....
    طبیعت زیبا به ادم احساس ارامش میده...
    اما به طور کلی به جنگل و صحرا خیلی علاقه دارم... مخصوصا اگر توام با هوای بارونی باشه
    خب میشه بعد نماز صبح نخوابید
    فقط باید یه ساعت و نیم تحمل کرد . بیشتر با مطالعه دعا بگذره
    شبش کم نخوابید
    تا صبح بشه دوام اورد
    شکررررررر خدای مهربون خوبم
    شما خوبید؟
    سلام
    جمعه ساعت 2:30 وقت داشتي بيا تعريف ميكنم برات.
    اشکال نداره خوندم
    واقعا که...:smile:
    جشن سرور و شادیه
    حتما بریدااااااااا
    روحیه عوض میشه
    سحر خانم من باید برم ..........با اجازه تون..............خیلی خوشحال شدم ک بودید..........

    روزتون خوش

    یاعلی:gol:
    هرچی میدی شکر
    هرچی میگیری شکر...


    دستموبگیرتاتو دنیای مجازی گم نشم....
    انشاالله ک عمر با عزت............و خدا ازت راضی باشه..........


    این ی چیزی هست ک ب دوست داشتن و نداشتن من و شما نیست ........تصمیم با اون بالاییست....... فقط درست طی کردن این زمان مهمه
    خدا عمر با عزت بهتون بده..............این حرفتون من رو یاد ذاکر خدا بیامرز انداخت.........توی این روز قسمتش شد ی فاتحه

    حالا چرا 35؟
    ههه .......... نه الان توی این فصل کارمون خیلی حیاتی و شلوغه ب خاطر همون

    اره ........اتفاقا قرار بود برای ایام نوروز بیایم مشهد........کلا با خانواده خودمون و دایی و خاله ها..............اما خب نشد.......انشاالله سال اینده

    تابستون هم عییییی
    خدا روشکر ک دلتون جونه.............اصل هم همینه

    ی لحظه گفتم شاید شما هم مثل دوستم باشی

    اخه بند خدا تمام ارزوش اینه ک پیر بشه و موهاش سفید بشه و عصا بگیره دستش!!!!!!!!:confused:
    شوخی میکنم........... اتفاقا ازشون انرژی میگرم............اما خب من سرم شلوغه.......
    خخخخخخخخخ انگار خیلی دوست دارید خودتون رو پیر نشون بدیدااااا..............:biggrin:
    ن بابا اتفاقا خوش میگذره...........شوخی بود............

    اما همه کمتر از من سن دارن و پر از انرژی اند.............نمی زارن ک منم بخوابم.........از بس ک سر ب سر ادم میزارن:razz:

    و البته منم صبحا تلافی میکنم:D

    بعله مادر بزرگگگگگگگگگ:razz:
    سلام
    مگه میشه.......خو..................قوم تاتار ریختن خونمون:biggrin:

    ممنونم ............مادر بزرگ:confused:

    خوبی شما؟
    سلام...........
    اره دیگه........شب با مهمونا تادیر وقت ..............روزم ک صبح بعدازنماز نمی خوابم و میرم سرکار:confused:


    شما چ خبر ........خوبید؟
    هوم..
    شکر...عروسی پسرخاله س حس رفتن نیس...
    هعی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا