دیگه واسه ما نقش بازی نکنین هرکی ندونه من که من میدونم چقد پولدارین
آی حبیب اینا یادم رفته بود
هی شکر میریم میان سفر اینور اونور همه چی درهم برهم خوب شکر
دیگه غیبت نمیکنم
ان شاء الله
پیشنهاد میکنم نزارید وقفه بیفته چون از درس و دانشگاه دور بشید یکم مشکله دانشگاه خوب قبول شد مخصوصا با این وضع....
به احتمال زیاد نیمه اول خرداد
اگر قصدم ارشد باشه قطعا یکی از دانشگاه های دولتی تهران میگرم و قطعا اشتباهی که سر انتخاب رشته ریاضی کاربردی داشتم تکرار نمی کنم....
قبل از این که برم تمام تست ها رو بیرون انجام دادم - اکو قلب دادم - دیدم کامل بود - شنوایی نرمال- دندان ها هم پوسیدگی داره که قراره با لیزر برطرفشون کنم - تست تنفس دادم و...
به جز مشکل جزئی دیگه مسئله ای نبود تا ان شاء الله ببینیم مرحله نهایی چی میشه...
شما قصد خوندن ارشد دارید دیگه قطعا؟
من هم اول یکی از دانشکده های سابق دانشگاه شهید باهنر کرمان بودم - ریاضی کاربردی - بعد اومدم مهندسی شیمی دانشگاه ازاد نفتی امیدیه چون که میدیم بیشتر مهندسین و کارمندان مناطق نفت خیز و ملی حفاری فارغ التحصیل این دانشگاه هستن
بله افسری خاص و خلبانی بسیار خاص تر.... اصطلاحا میگن یک خلبان باید سوپرمن باشه یعنی هیچ بیماری خاص و مزمنی نداشته باشه...
دید کامل - شنوایی کامل - دندان های سالم - بدون هیچ مشکل قلبی - نداشتن انحراف بینی و.....
ممنونم
چرا تا حدودی منتها تو این مدت تقریبا برطرف شده و شاید حتی بگم عاشق ارتفاعم
بله اتفاقا خیلی صمیمی خب به هرحال بچه های اخر معمولا صمیمی ترند....
ان شاء الله موفق باشند ... شیروان یا شایدم قوچان فکر کنم یک مجتمع اموزش عالی داره اون جا دانشجو هستین؟
من هم اگه هوای خلبانی و افسری به سرم نمی زد شاید 7 ترمه بلکه هم زودتر تموم میکردم....
در هر صورت خلبانی و افسری رو بیشتر دوست دارم اما خب از دوران دبیرستان هم چون درسم خوب بود به شیمی هم علاقه داشتم مادرم که فرهنگی هستن گفتن باید ادامه تحصیل تو دانشگاه بدی من هم این رشته رو انتخاب کردم
بستگی به شخصیت خود فرد داره اما خب سیستم نظامی هم روی ان تاثیر داره دیگه اما پدر خودم اصلا دیسیپلین و سیستم نظامی رو تو خونه پیاده نمی کرد شاید اگر بیرون با کسی صحبت کنه طرف مقابل اصلا فکر نمیکنه که با یک افسر ارتش روبه رو شده
درسته... انفاقا یکی از دوستام که اهل شیروان بود ترکی و کردی هم صحبت میکرد... اگه اشتباه نکنم باید تبعیدی های زمان پهلوی اول باشن درسته؟
نه بابا... خلبانی کجا بود فعلا مهندسیم اما خب دو سه ماه دیگه ازمون افسری و خلبانی رو در پیش دارم
تو خونه همه مهندس شدن بالاخره یکی باید راه پدر رو ادامه بده.... حالا هم قرعه به نام من افتاده...
من در این رابطه سوالی نمی پرسم اگه مایلید جواب بدین...
شیروان.... اگه اشتباه نکنم تو شهرتون هم کرد و هم لر و هم ترک دارین...
پدر مهندس پرواز و افسر ارشد نیرو هوایی بودن که بازنشسته شدند و حالا در سازمان هواپیمایی کشوری هستند....
در هر صورت به همین خاطر از بچگی با فانتوم و تامکت و تایگر و کلا جنگنده و خلبان هاش اشنا بودم.....
اتفاقا چندین نفر از دوستان و هم دوره ای های پدر اهل شیروان بودند
اتفاقا همیشه یه کمی اعتماد به نفس خوبه....
نیازی به دقت و وسواس نیست...
باور کنید فکرش یه لحظه به ذهنم رسید... نه این که کلا به افق های دور می نگرم :دی
نه کلاس خاصی نرفتم منتها دائیم عکاسه به همین خاطر باهاش بیگانه نیستم...
راستی شما در نهایت منطقه ای که هستسن رو مشخص نکردین فقط گفتین دو ساعت تا مشهد....
زمان تنها بهانه ايست براي تكرار يك لبخند-شايد از بين تمام چيزهاييكه داري لبخند تو مهم ترين چيز ها باشد براي ديگران-وقتي لبخند ميزني زندگي زيباتر ميشود-لبخند تو خلاصه تمام خوبيهاست...