*** s.mahdi ***
پسندها
20,981

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زندگی مثل یک کامواست از دستت که در برود ،
    می شود کلاف سر در گم ،گره می خورد،
    میپیچد به هم ،گره گره می شود ،
    بعد باید صبوری کنی ،
    گره را به وقتش با حوصله وا کنی ،
    زیاد که کلنجار بروی گره بزرگ تر می شود کورتر می شود.
    یک جایی دیگر کاری نمی شود کرد ،
    باید سر و ته کلاف را برید،یک گره ظریف و کوچک زد ،
    بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد ،محو کرد،
    یک جوری که معلوم نشود.یادت باشد ...
    گره های توی کلاف همان دلخوری های کوچک و بزرگند
    همان کینه های چند ساله باید یک جایی تمومش کرد
    سر و تهش را برید.
    زندگی به بندی بند است به نام حرمت
    که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است.
    ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭼﻨﮕﻴﺰ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻳﺎﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻞ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
    ﻫﻮﺍ ﺧﻴﻠﯽ ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩ ﻭﺗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﭼﻨﮕﻴﺰ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ .
    ﺑﻌﺪ ﺍﺯﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺟﻮﻳﺒﺎﺭ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺩﻳﺪﻧﺪ .
    ﭼﻨﮕﻴﺰ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺷﻜﺎﺭﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ،
    ﻭ ﺟﺎﻡ ﻃﻼﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﻳﺒﺎﺭ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﺏ ﺑﻨﻮﺷﺪ ،
    ﺍﻣﺎ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﻡ ﺯﺩ ﻭ ﺁﺏ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﻳﺨﺖ .
    ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ،
    ﭼﻨﮕﻴﺰ ﺧﻴﻠﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ ،
    ﺍﮔﺮ ﺟﻠﻮﯼ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮﻡ ،
    ﺩﺭﺑﺎﺭﻳﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﻔﺖ:
    ﭼﻨﮕﻴﺰ ﺟﻬﺎﻧﮕﺸﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﯾﮏ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺑﺮﺁﻳﺪ ؛
    ﭘﺲ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﻪ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﺩ .
    ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﭼﻨﮕﻴﺰ ﻣﺴﻴﺮ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﺎﺭﯼ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻤﯽ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺏ
    ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺍﺳﺖ .
    ﺍﻭ ﺍﺯ ﻛﺸﺘﻦ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﮔﺸﺖ .
    ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺍﯼ ﻃﻼﯾﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺳﺎﺧﺖ ،
    ﺑﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻟﻬﺎﻳﺶ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ :
    ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎﺳﺖ ؛
    ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﺪ .
    ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ :
    ﻫﺮ ﻋﻤﻠﯽ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺧﺸﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﺑﻪ ﺷﻜﺴﺖ ﺍﺳﺖ ...
    ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ ...
    ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﺮﻧﺠﯿﻢ ،
    ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ،
    ﮐﻤﺘﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﯿﻢ ،
    ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺪﻫﯿﻢ .
    نگاه همه به پرده سینما بود.
    (جشنواره فیلم های 10دقیقه ای بود به گمانم...)
    اکران فیلم شروع شد.
    شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق...
    دو دقیقه از فیلم گذشت
    سه ، چهار، پنج ...
    هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق!
    صدای همه درآمد.
    اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند.
    ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین
    و به یک معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید..

    جمله زیرنویس فیلم: این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید.

    خدایا شکرت
    چارلی چاپلین میگه:
    آدم خوبــــــــــی باش
    ولی


    وقتت رو
    برای اثباتش به دیگران
    تلف نکن .... !
    همیشه آنچه که درباره " من " میدانی باور کن ,
    نه آنچه که پشت سر "من" شنیده ای
    " من " همانم که دیده ای نه آنکه شنیده ای.......!
    الهی اونقدر بخندی که صدای خنده هات بشه عذاب دشمنات..
    الهی از شادی اونقدر اشک بریزی که دشمناتو سیل ببره...
    الهی روزیت اونقدر زیاد بشه که اضافیشو بریزی واسه دشمنات...
    الهی اونقدر غرق خوشبختی بشی که دشمنات نتونن ببیننت...
    اینم دعای امروز من برای بهترین دوستام.󾌬
    سلام مرسی گلتون خیلی خوشگله......سال نوتونم مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشین
    تنهایی را دوست دارم!

    عادت کرده ام که تنها با خودم باشم،

    دوستی میگفت: عیب تنهایی این است:

    که عادت میکنی خودت تصمیمی بگیری،

    تنها به خیابان میروی،

    به تنهایی قدم میزنی.

    پشت میز کافی شاپ تنهایی می نشینی

    و آدمها را نگاه میکنی،

    ولی من به خاطر همین حس دوستش دارم!

    تنها که باشی نگاهت دقیق تر میشود و معنادار،

    چیزهایی میبینی که دیگران نمیبینند،

    در خیابان زودتر از همه میفهمی پاییز آمده

    و ابرها آسمان را محکم در آغوش کشیده اند!

    میتوانی بی توجه به اطراف،

    ساعتها چشم به آسمان بدوزی

    و تولد باران را نظاره گر باشی.

    برای همین تنهایی را دوست دارم،

    زیرا تنها حسی است که به من فرصت میدهد خودم باشم!

    با خودم که تعارف ندارم،

    سالهاست-به-تنهایی-عادت-کرده-ام...!
    اره داداش هم ابجیم هست اینجا هم خواهرزاده :d

    خانوادگی هستیم خدمتتون بزرگواری :gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا