شایدها , اما ها , اگرها , ایکاشها , خدایا گفتن ها , تمام حسرتهایی که تو دلمونه مثل یه قده چرکین یه روز میترکه . اونروز دیگه خیلی دیر بیاین از همین الان تصمیم بگیریم حسرت عمر رفته رو نخوریم.......
سوز شدید سرما پیچیده توی سرم
دستام حسی نداره , پاهام پر ورم
هرجایی از تن من چروکی از جداییست
خدا به دادم برس کجاست این همه کرم
فریاد شکست تو گلو , اشک یخ بست تو چشم
شاید محظ دعا شبی برم به حرم
خرمن زلفای تو دیگه نازی نداره
کاشکی میدونستی باز , فکر توئه تو سرم.............