در خواب ناز بودم شبی
دیدم کسی در می زند
در را گشودم روی او
دیدم غم است در می زند
ای دوستان بی وفا
از غم بیاموزید وفا
بنازم غیرت غم را
که در این ویرانه هانگذاشت مرا تنها
سلام محسن جان
خواهش میکنم بابا از این اتفاقا زیاد پیش میاد
منظورم این بود که ادم تا ارشد نخونده فقط میکنه خیلی چیزه مهم و عظیمیه ولی وقتی میخونه میبینه همچین چیزه جالبی هم نیست و فقط از دور قشنگ بود
خداییش اواتارتو خیلی دوس دارم