(2 پیام زیر پشت سر همند) :
ببخشید
ببخشید که قدر ادای قدر محبت هاتون نیستم
سلام دوستای من
خیلی به مغزم فشار اوردم، برای 2 تا نکته
چی بگم
و کجا بگم؟
اخرش برای هردوشون به نتیجه ی مشابهی رسیدم،
فشار به مغزم بی نتیجست
من حدود 3 هفته پیش اخراج شدم
نمیدونم میدونید چرا یا نه
در هرصورت من قصد ندارم تو اولین پستم که از قضا خیلی احساسی هم هست به این مسئله بپردازم
اگر کسی یا اشخاصی از من رنجیده اند، یا فکر کردند که باید برنجند، به هر دلیلی، من اماده ی پاسخگویی به رنجششون و به وقتش معذرت خواهی هستم
اما در طول این 3 هفته مسئله ای که روز به روز پرداختن بهش واسم دشوارتر میشد
خیلی ساده تر از این حرفها بود
یک کلام
تشکر
اینکه من بلد نیستم بگم چقدر محبت هاتون ارزشمنده
خیلی تقصیر من نیست
محبت هاتون زیادی ارزشمنده
حمایت شدن زیادی حس خوبی داره و
من
جایی و کلامی برای بازگو کردنش پیدا نکردم
نمی دونستم کجا بنویسم تا همه بخونن
تشکر از تک تک شماها هم ممکن نبود
نمی دونستم چی بنویسم که حداقل محبت یکیتون رو یه کوچولو جواب داده باشم
تشکر خشک و خالی هم شایسته نبود