هـمیـشه بـاید کـسی بـاشد ...
کـه معـنی سـه نقـطه هـای انتـهای جملـه هایـت را بفـهمـد ...
بـاید کـسی بـاشد ...
کـه وقتـی صدایـت لرزیـد ، بفـهمـد ...
که اگـر سکـوت کردی ، بـفهـمد ...
کـسی بـاشد ...
کـه اگر بهانـه گیـر شدی بـفهـمد .
کـسی بـاشد ..
بـفهـمد کـه درد داری ...
که زنـدگی درد دارد ...
کـه دلگـیری ...
بـفهـمد کـه دلت بـرای قدم زدن زیر بارون ...
برای بوسـیدنـش ...
برای یـك آغـوش گرم تنگ شـده است ..