pari-1369
پسندها
2,209

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من که نه شما :smile:

    ولی جدی نقاشی هایی که گذاشته بودین دیدم
    خیلی قشنگ بودن :gol:
    یکی شون منو یاد تابلویی مینداخت که دوران کودکی بالای تختم بود :crying2:
    سلام
    خواهش میکنم من دیدم شما چند بار اومدین پیچم

    تو رودرواسی گیر کردین گفتم من پیش قدم بشم :redface:
    دیوانگی زین بیشتر؟ زین بیشتر ، دیوانه جان
    با ما ، سر دیوانگی داری اگر ، دیوانه جان
    در اولین دیدار هم بوی جنون آمد ز تو
    وقتی نشستی اندکی نزدیک تر دیوانه جان
    چون می نشستی پیش من گفتم که اینک خویش من
    ای آشنا در چشم من با یک نظر دیوانه جان
    گفتیم تا پایان بریم این عشق را با یک سفر
    عشقی که هم آغاز شد با یک سفر دیوانه جان
    کی داشته است اما جنون در کار خویش از چند و چون
    قید سفر دیوانه جان ! قید حضر دیوانه جان
    ما وصل را با واژه هایی تازه معنا می کنیم
    روزی بیامیزیم اگر با یکدیگر دیوانه جان
    تا چاربند عقل را ویران کنی، اینگونه شو
    دیوانه خود، دیوانه دل، دیوانه سر، دیوانه جان
    ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من
    دیوانه در دیوانگی دیوانه در دیوانه جان
    هم عشق از آنسوی دگر سوی جنونت می کشد
    گیرم که عاقل هم شدی زین رهگذر دیوانه جان
    یا عقل را نابود کن یا با جنون خود بمیر
    در عشق هم یا با سپر یا بر سپر دیوانه جان


    از : حسین منزوی
    دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
    به زیر آن درختی رو

    که او گل‌های تر دارد

    در این بازار عطاران
    مرو هر سو چو بیکاران

    به دکان کسی بنشین
    که در دکان شکر دارد

    زندگی شطرنج دنیا و دل است

    قصه ی پررنج صدهامشکل است
    شاه دل کیش هوسها می شود
    پای اسب آرزوها در گل است
    فیل بخت ما عجب کج می رود
    در سر ما بس خیالی باطل است
    ما نسنجیده پی فرزین او
    غافل از اینکه حریفی قابل است
    مهره های عمر من نیمش برفت
    مهره های او تمامش کامل است...
    همه در دایره ی دوست گرفتار شدند / بی نوا دل که در این دایره پرگار نشد ،
    عاشقان سایه گریز و سایه ی یار شدند / یار از خون دل عشق خبردار نشد ،
    چشم ها مست ز هوشیاری و در خواب شدند /خواب از یاد رخ دوست بیدار نشد
    :w30::w30::w30::w30::w30:
    آثار باورنکردنی که فقط از تور ساخته شده اند!!!!

    نقاشی حیرت انگیز روی سنگ
    سلام اینو بخون: البته من ننوشتما یکی برام فرستاده ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید.....
    نکاتی آموزنده و مفید واسه آقا پسرای عزیز باشگاه!!! (نامه مادر به پسرش)
    ﯾﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ﺗﺎ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﺑﺮﮔﺸﺖ... ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﺮﺍ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟.. ﮔﻔﺖ : ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻦ.. 20 ﺗﺎ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ 10 ﺗﺎ ﺷﻮﻥ ﺧﻮﺍﺑﻦ ﻭ 9 ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ... ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺟﮏ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺘﻪ.. ﻓﺮﺩﺍ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﻭ ﺑﻪ 10 ﺗﺎ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ.. ﺍﮔﻪ 5 ﺗﺎ ﺑﺮﺍﺕ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺳﻮﺭﭘﺮﺍﯾﺰﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ...
    .............
    ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺧﺪﺍ
    ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺳﺮﻭﺩ
    ﯾﺎ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﻓﺮﺍﻕِ ﺗﻮ ﻓﺰﻭﺩ
    ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﭼﻮﻥ ﻧﺦ ﯾﮏ ﺑﺎﺩﮐﻨﮏ
    ﺑﯽ ﺳﺒﺐ
    ﺟﻨﺒﯿﺪ ﺑﺎ ﺑﺎﺩ ﺳﺘﺮﮒ
    ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﻓﺴﻮﻥ ﮐﺮﺩ
    ﯾﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻃﻌﻨﻪ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺧﻮﻥ ﮐﺮﺩ
    ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﺑﻮﺩ
    ﯾﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﺳﺴﺖ
    ﺩﻝ ﺑﯽ ﺭﻣﻘﯽ ﺭﺍ ﺳﻮﺭﯼ ﺧﻮﺵ ﮐﺮﺩ
    ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ
    ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻫﺮ ﺷﺐ
    ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﯾﮏ ﻏﯿﺮ ﻏﻨﻮﺩ
    ﺻﺒﺢ ﺍﺯ ﺑﺨﺖ ﺑﺪ ﻭ
    ﺷﯿﻮﻥِ ﺗﻠﺦِ ﻧﮕﻮﻥ ﺳﺎﺭ ﺳﺮﻭﺩ
    ﺑﻌﺪ ﭘﺸﺖ ﯾﮏ ﻗﺎﺏ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﻫﻔﺖ ﺭﻧﮓ
    ﭘﯿﭗ ﺑﺮ ﺩﺳﺖ
    ﻣﺨﻔﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪ ﺍﯾﺎﻡ ﺳﺮﻭﺩ
    ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺳﺮﻭﺩ
    ﻧﯿﺸﺨﻨﺪﯼ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﻮﻡ ﺧﺮﻭﺝ
    ﯾﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻏﺎﻓﻠﻪ ﺍﯼ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺧﺖ
    ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻥِ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺷﻨﻮﺩ
    ﻧﺎﻡ ﺗﻮ
    ﺷﻮﻕِ ﻣﻦ ﻭ
    ﺫﻭﻕِ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮔﻔﺖ
    ﻏﯿﺮﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺴﺮﻭﺩ
    ﮔﻔﺘﻲ ﻧﺪﻫﻢ ﺩﻝ ﺑﻪ ﭘﺮﻳﺰﺍﺩ ﻭ ﭘﺮﻱ ﺭﻭﻱ
    ﺩﻳﺪﻱ ﮐﻪ ﺭﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﻳﺪﻩ ﺯ ﻫﺮ ﺳﻮﻱ
    ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻴﻨﻪ ﺩﻟﻲ ﺑﻮﺩ
    ﻣﺤﺘﺎﺝ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺷﺪ ﻭ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺯ ﻫﺮ ﻣﻮﻱ
    ﭼﻨﮕﻲ ﭼﻮ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﮔﻴﺴﻮﻱ ﻧﮕﺎﺭﻱ
    ﻏﺎﻓﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳِﺤﺮ ﻭ ﻓﺴﻮﻥ ﺳﺎﺯﻱ ﺍﺑﺮﻭﻱ
    ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻲ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺳﺮﺍﺑﻲ
    ﺭﺳﻮﺍﻱ ﺩﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﺮ ﻫﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﻫﺮ ﮐﻮﻱ
    ﺑﺎﻳﺪ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﻳﺪﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﻏﺮﻗﻪ ﮐﻨﻲ ﺑﺎﺯ
    ﺗﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﺮﻫﺎﻧﻲ ﺯ ﺗﮑﺎﭘﻮﻱ
    ﺁﺻﻒ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ
    ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻲ ﻭ ﺷﺪﻩ ﭘﺮ ﺯ ﻫﻴﺎﻫﻮﻱ
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    .............
    به امید خدا
    ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
    ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﮐﺪﺍﻡ ﺷﺐ ﻣﺎﻩ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ
    ﮐﻪ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
    ﻭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯽ
    ﻭ ﺑﻼ‌ﮐﺸﺎﻥ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺵ ﺭﺍ



    ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﻣﺰ ﮐﺪﺍﻡ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﻧﺪ
    ﮐﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﺨﺘﯽ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ
    ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺭﺍ
    ﺑﻪ ﻫﺮﺯﻩ ﺗﺮﯾﻦ
    ﺭﻧﮓ ﻫﺎ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ
    ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺳﺮﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺧﯿﺎﻝ



    ﺑﺎﻭﺭﺕ ﮐﺮﺩﯾﻢ
    ﺑﺎﻭﺭﻣﺎﻥ ﻧﮑﺮﺩﯼ
    ﻣﺎ
    ﺗﺸﻨﮕﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ
    ﻭ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ
    ﺩﺭﯾﺎ ﺩﻝ ﺭﺍ




    ﺳﺎﻝ ﻫﺎﺳﺖ
    ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
    ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا