onia$
پسندها
9,994

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هه هه بچه های این دوره زمونه چه پرو شدنا. کادو میخرن:biggrin:
    الهی خدا حفظش کنه. فکر کنم ستی از این بچه هاست که دنبال گربه ها بکنه نه؟:D
    الهی همین جوری براش خریده بودن؟ چه جالب:D
    هه هه چه بامزه گفته ها
    الهی فداش. خدا حفظش کنه. ان شاءالله کار مامانینا تموم میشه میاد پیش خالش.
    مرسی خب من سرپرستیشو برعهده گرفتم. میدم عمه سونیا بزرگش کنه:biggrin:
    الهی فداش. امتحانای مامانش تموم شد؟
    مرسی سونی جان. این بار تکراری نبود و چقدر به جا بود چون شهر ما این روز ها بوی پاییز میده.
    به قول خودت: میسی
    گاهی

    چقدر دریای چشمانت



    مواج می شود



    و


    من



    که



    محو تماشا ام..
    عیبی نداره. از این جیب به اون جیبه. مررررررررررررسی آبجی کوچولوی نازنین
    تو را هيچگاه نمي توانم از یادم پاک کنم چون تو پاک هستي .. مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي.... و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم.
    درست همین جا

    همین گوشه دنج دنیا بود که عاشقانه هایم را برایت باز گفتم

    و تو چه عاشقانه مرا بستی در آغوشت

    یادت هست

    آن روز تو مرا در آغوش کشیدی و من برای اولین بار با حس خوب تو پرواز کردم

    سبک سبک سبک و سبک تر از همیشه لحظه ای بود که سنگینی سرت را روی شانه هایم حس کردم

    به یاد داری

    تمام ساعات آن روز را

    خوب میدانم که به یاد داری

    شاید نگفتنش دلیل بر پنهان کردنش نباشد

    دوست دارم بیایی و باز عاشقانه در گوشم بگویی

    آری خوب به یاد دارم
    سلام دایی جوننم...خوبی عزیزم؟
    انقدر دلم تنگ شده بود..داشتم میومدم بد و بیرا بهتون بگم....داییه پیر اتونو ببرین سالمندان راحت شین دیگه:cry:
    گاهـــــــی بـایـــد بی رحــــم بـود ...

    نه با دوســــت ، نه با دشمـــــن که با خــــــــودت !!


    و چه بــزرگ میكُـنـدت آن سیلــــــــی كه به خودت زدی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا