می توان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
می توان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
می توان با هر فشار هرزه ی دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت
آه من بسیار خوشبختم
[/URL]
می توان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
می توان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
می توان با هر فشار هرزه ی دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت
آه من بسیار خوشبختم.
[/URL]
پنهان به نیزار آسمان
گلی دمیده غایب چشمانمان
همین که گنجشکان
امان بریده اند از سبزینه
همین که فراموش کرده سدر بزرگ
سکون درختیش را
و مضطرب شده ناگاه کشف دل آدمی وارش را در پیش گنجشکان
همین که من
دور از تو در کنار تو هستم پیش از سپیده دم
و گل های شب گشا پارس می کنند به سمت ماه
پنهان به...
پنهان به نیزار آسمان
گلی دمیده غایب چشمانمان
همین که گنجشکان
امان بریده اند از سبزینه
همین که فراموش کرده سدر بزرگ
سکون درختیش را
و مضطرب شده ناگاه کشف دل آدمی وارش را در پیش گنجشکان
همین که من
دور از تو در کنار تو هستم پیش از سپیده دم
و گل های شب گشا پارس می کنند به سمت ماه
پنهان به...