ni_rosa_ce
پسندها
8,918

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • از خــــــدا پرسیدم :
    وقت داری با من گفت وگو کنی؟
    خــــــدا لبخندی زد وپاسخ داد : زمان من بی نهایت است

    چه سوالاتی درذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟
    من سوال کردم : چه چیزی در آدم ها شما رابیشتر متعجب می کند؟

    خــــــدا جواب داد : اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند وعجله دارند
    که زودتر بزرگ شوند ودوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند!
    اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و
    سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته رادوباره باز یابند!
    اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند وزمان حال خود را فراموش می کنند
    به گونه ای که نه در حال ونه در آینده زندگی می کنند.
    اینکه به گونه ای زندگی می کنند
    که گویی هرگز نخواهند مرد
    وبه گونهای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند!
    ادمه------>
    دست خــــــــدا دست مرا در بر گرفت ومدتی به سکوت گذشت.
    سپس من سوال کردم : به عنوان پــــروردگار،
    دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیا موزند؟
    خـــدا پاسخ داد :
    اینـــــــکه یاد بگیرند ،
    نمی توانند کسی را وادار کنند تا به آنها عشق بورزد.
    بــــــــــــــــــــــــ ـلکه
    اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.
    اینــــــــکه یاد بگیرند ،
    که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
    ایـــــــــــــــــــــــ ـــنکه
    بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.
    ایـــــــــــــــــــــــ ـــنکه
    رنجش خاطرعزیزانشان تنها ، چند لحظه زمان می برد
    ولی...
    سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخم ها التیام یابند.
    اینکه یاد بـــــــــگیرند
    فرد غنی ، کسی نیست که بیشترین ها را دارد
    بــــــــــــــــــــــــ ـــلکه

    کسی است که نیازمند کمترین ها است ...!
    حقت بود :دی

    ئه با کی ؟ :razz::biggrin:

    ها من فک کردم داریوشه خودمونو میگی ، آخه آلبوم داده جدیدا :دی
    من بچه نیستم....دفعه بعدی منو نبری گازت میگیرم حالا ببین...:(
    ها بابا

    خو چرا بد و بیراه گفتی به بنده خدا :cry:

    خب خدارو شکر ، ترسیدم شب کابوس ببینم با اون صداش [IMG]
    نچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ...منو نبردییییییییییییییییییییییییییییییییییی چراااااااااااا
    بله بله ، از سیبیلای دوست داداشت که تو دزفول چتر شده بودی خوشنون چه خبر ؟

    خو گوگوش شب اومده بود تو خوابم :دی

    ینی امشب داریوش میخواد بیاد ؟ :cry:
    ماچ ماچ...مرسی اجی....راستی اونجا کرمه اهوازو میگم؟الن هوا چطوره؟
    ها بابا :دی

    نخیرم،خودت در حال پوکیدنی الان :دی

    تمومش کن :دی

    رزا ، گوگوش اومده بود تو خوابم ، میگفت به این رزا بگوو جوون عمه ت دست از سر من برداره !
    هااا چون اجیمی مِگُم ولی بهدا...مرسی عزیزم..الان بهتلم...
    :D

    من اصن بلد نیسم خالی ببندم ، به جونه ریما :D

    رزا لبخنن های ملیحمو حال میکنی ؟ تهه انده آخر شخصیته ! عینک زدم دیگه کسی نشناسدتم اینجا ! :cool: :دی
    رزااااااااا جان من رفتممممممممممم بترکونیمممممممممممم
    خلاصه احسانتو حلال کن اگر دیگه ندیدیش:cry:
    مراقب خودت باش
    بوس از نوع تفیش:D
    خونه مونم دیگه..اما امروز هوا ناجوانمردانه گلم شده...اینجا اصلانش اینجوری نبود از اول.....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا