گریه آخرین چیزی ست که باقی می ماند
و بغض
بکی مانده به آخری ست
تمام دلخوشی های پیش از این دو
یکی
یکی
می شکنند
مثل شیشه هایی
که من ِ دیوانه
بدجوری هوس کرده ام
یکی
یکی
بریزمشان پایین
و بنشینم بعد
یک دل ِ سیر
به دلخوشی های پیش از این
از لا به لای اشکِ شور
از لا به لای دل ِ شور
بخندم
و بغض
بکی مانده به آخری ست
تمام دلخوشی های پیش از این دو
یکی
یکی
می شکنند
مثل شیشه هایی
که من ِ دیوانه
بدجوری هوس کرده ام
یکی
یکی
بریزمشان پایین
و بنشینم بعد
یک دل ِ سیر
به دلخوشی های پیش از این
از لا به لای اشکِ شور
از لا به لای دل ِ شور
بخندم