ne_sh67
پسندها
937

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اگر پاهام رو جزو خودم حساب نکنم منم خوبم
    اره من دوتا تاکسی سوار شدم رسیدم...
    ایول....
    بازم میام و کلی میخندیم.اوندفعه خیلی فرصت نشد. تازه خیلی رو فرم نبودم!!!!!!!!
    درووود چطوري ندآ ؟؟؟؟

    خوب نمره دادي يا نه؟!:)
    خيلي دلم ميخواس بيام ولي الان كه اومدم تو پروفت يه چي ديدم خوشحال شدم كه نيومدم! :lol:
    ممنون.
    دیگران به جای من پیرمرد!
    دیگه باید جامو به جوونترا بدم!!!!!
    به به!!سیلام نداخانم جل جلابی لپ کشانی!!خوبی؟راحت رسیدی؟
    این حرفها چیه؟
    نه بابا! من واقعا ناراحت نیستم ندا جان،
    به شما خوش بگذره انگار به من خوش گذشته، دفعه ی بعد منم دعوت می کنین ایشالا
    :دی))
    من اومدم دیدم چراغت خاموشه، گفتم خوابیدی احتمالا :دی، اونو منظورم بود

    :( ولی حالا که فکر می کنم می بینم راست میگی، من همه ی حرفهات رو جدی گرفته بودم :(
    خیلی دلم شکسته بود

    بهتون خوش گذشـــــــــــــت؟
    جای منم خالی می کردین، ما که دعوت نبودیم :(
    بعله خب!:دی
    شب شما هم بخیر !
    ادب هم خوب چیزیه ها !
    منم هی این بی ادبی ها رو تحمل می کنم، هی تحمل می کنم ...:دی
    این حدست خداییش قشنگ بود، یعنی خودمم این دفعه توقع نداشتم بتونم بهانه ای جور کنم،
    هرچند، خیلی هم توقعات رو براورده نکردم، بهانه ای در حد خودم جفت و جور نکردم، ولی به هدف که همانا پیچوندن بود نایل آمدیم !
    بعدش هم
    بده این همه "فکر" خودم و شماها رو به کار میندازم، همگی فک می کنیم که اون یکی فک کرده که فک می کنن و ...
    از بس قسم خوردم از خدا خجالت میکشم
    به کی قسم بخورم، این دفعه واقعا میخواستم بیام، دفعه های پیش به صورت برنامه ریزی شده می پیچوندم، اما این بار نادمم :دی
    ساعت 2ه
    غلطا این ساعت ها خوابن
    10 صبح که نه
    کلا غلطم فردا رو خراب می کنه، جدا از اون غلط ها نیست، :(
    به خدا ناراحتم،
    جدا سرتاپا بغضم من :(
    معلومه؟ :(
    قراری موسسه که خداییش حساب نکن :دی! اونا جدی جدی نبود که (سوت) بود؟!
    آره خب، بود! ولی قدیمین اونا دیگه! نه؟

    رمز موفقیتم؟ من با خدا لابی کردم
    به خدا این دفعه راست میگم :(

    حالا ببین تو رو خدا! آمنه شده نماد صبر و حوصله !

    100 تا؟!!! تو 5 تاشو بوگو ! اصلا 2تاشو بوگو !

    دستم؟
    جدی؟
    کدوم دستم؟
    نمیام که تو به انگیزه ی دیدن من هم شده زنده بمونی
    کیف می کنی؟ میخوام زنده بمونی !

    بابا مگه من چندبار تا حالا نیومدم؟ جدی مرحله ی قبلیش کی بود؟:whistle:

    به خدا دلم میگیره ها، من حساسم،
    کار مهمترم؟
    یه غلطی کردم که توش . . .
    قول میدم بشکنم، اما یه ذره سخته خب، تغییر کردن کار آسونی که نیست، اما قول میدم دفعه ی بعد ....
    :whistle:
    ها؟
    قانع کننده؟
    خداییش دلم گرفته که نمیام :(((


    آهان
    خب راستش
    امروز یه غلطی کردم، که توش گیر کردم
    قانع نشدی نه؟
    شما میرین اصلا حواستون نیست که من نیستم :( اما من که نمیام ناراحت میشم خب :( :دی
    اون آمنه، از یه طرف ازش میترسم،
    از اون طرفش ازش خجالت میکشم
    امروز کلا استرس گرفته بودم که چجوری بگم نمیام :((((
    درود :دی
    حلالم کن ندا جان عزیزم
    این آمنه واقعا خطرناکه، منم احتمالا نیام :(

    به خدا خیلی ناراحتم ندا
    ‎‏نمی‏خواهم بهترین سال‏های عمرم را در زندان بگذرانم و نمی‏خواهم یک سپیده دم آویزان از یک طناب سرد تنها بمیرم. نه نمی‏خواهم قهرمان این مردم نادان و نمک‏نشناس و فراموش‏کار باشم


    پ.ن:این متن نظر بنده نمی باشد و صرفا چون قشنگ بود گذاشتم!!!:دی
    اخی بچه توی امتحانا میوفتاد توی تخت خوب بود؟

    ولی خاطره میشد براش ها!

    : دی!
    سلام وکووووووووووووووووووووفت
    سلام و زهر مااااااااااااااااااااارررررر
    سلام و درد بی درمووووووووون

    :دی
    مگه ما با هم دوست نبودیم ؟:surprised:
    اینجا چقدر قشنگه...:gol::gol:
    خداحافظ...:gol::gol::gol:
    مرسی عزیزم!

    سرما نخوردی که!؟

    به ما بسی خوچ گذشت!

    بازم دلمان خواست!

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا