اُمید که در انتهای عمر
شاکر باشم
کجْراهیها وُ نابَلَدیهای حیاتم را!
کورمال رفتنها وُ
دگرگون شُدنها...
اُمید که در انتهای عمر
شاکر باشم
کسانی را که یاورم بودند در زندهگی!
همْراهانُ دُشمنانم ،
در انتها
میباید خوشنود باشند!
این سفرِ هیجانانگیز،
میباید در آشتی پایان گیرد!