آره واقعا اين روزا و حس و حالش خيلي شيرينه.....نميدونم.من اينجورم يا واسه همه اينجوره ك هميشه اين انتظار و صبر و قرار واسه رسيدن برام شيرين تر.از خود رسيدنشه..
چی بگم والاخدا بگم چیکارت کنه.انقد که گفتم یه نیروی فرضی درونم ایجاد شده که این حس رو به من القا میکنه که آقامون به رحمت خدا رفته دور از جون:|بنده خدااااااا
بی تربیت خجالت نمیکشی به مامان بزرگت میگی مهندس؟؟!؟
البته که احوال مادر گرام پرسیدن داره منتها من منظورم این بود که مهندسِ نن جون چطوره؟اوحال خودتو جویا شدم ننه