Mute
پسندها
6,517

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من ک از دلم نمیاد....ولی اشتی اشتی اینم پرچم صلح ک تو نشون دادی:D
    من برم.ديكه آقا سعيد
    خوشحال شدم.حرفيدم.باهات:D
    شب بخير
    با اون نظارتتون....خسته نشيد ي وخ
    :smile:
    الان شدي سعيد قديم.....:biggrin:
    ايشالله اخرش شيرينه...سال اسبتم ك درست حسابي اسب باشه....
    نظارت:razz: يعنى من ديوونه ى اين نظارتتونم :|

    ها والااااا كفتى :biggrin:
    اوووه....كو كار ك از شما بكشن آخه......آخه شما پسرا كار بلديد انجام بديد؟!!!
    آره خييييليييي خيييليييي زود كذشت.....امروز داشتم كلاه قرمزي مي ديدم يادم ب قديما افتادكفتم ببين چقد تند تند داره روزا ميكذره ...داريم ميريم 93
    اره واسه شما پسرا لذت داره....ولي حق با توهه كلن اين روزا همه چيزش خوبه كلن پر از انرزي و زندكيه.
    به دیار باقی داریم میشتابم:دی
    پیر شدم ننه.طاقت شب بیدارو ندارم:D
    مراقب خودش باش.خدافظی
    اهوووم....فقط قسمت سختياشو حذف كنن...همش خريد باشه و كردش و مهمونى....واااي از اتاق تكونى....
    آره واقعا اين روزا و حس و حالش خيلي شيرينه.....نميدونم.من اينجورم يا واسه همه اينجوره ك هميشه اين انتظار و صبر و قرار واسه رسيدن برام شيرين تر.از خود رسيدنشه..
    چی بگم والا:Dخدا بگم چیکارت کنه.انقد که گفتم یه نیروی فرضی درونم ایجاد شده که این حس رو به من القا میکنه که آقامون به رحمت خدا رفته دور از جون:|:Dبنده خدااااااا
    تو چیه؟!؟!شما!!!:razz:
    بعد اون خدا بیامرز دیگه حالی به آدم میمونه؟!!؟نه والاا:|
    تو سراغ داری نوه؟اگه داری به منم بگو.یه خونواده رو از بلاتکلیفی نجات بده
    نه والووو دلم نمیاد:(
    نوبت موبت حالیم نیس.من دلم تنگ است ....هوای خونه هم سرد است....و من دیوانه تر از پیش ،لحظه هام بی رنگ است...:|
    واسه مام بزرگ این شکلی :| نشو هاااا.کمربند باو بزرگو از تو قبر میکشم بیرون سیاه و کبودت میکنم:cool:
    آورین بچه:|
    خبری نیس.لحظه شماری میکنم برم پیشش=((((((
    مهندس هستم ولی تو که نباس بگی مهندس.تو بایستی با احترام بگی مامان بزرگ!مامان بزرگِ بد اخلاقم بابابزرگته:|
    سلامتی نوه.میگذرونیم.
    بی تربیت خجالت نمیکشی به مامان بزرگت میگی مهندس؟؟!؟:mad:
    البته که احوال مادر گرام پرسیدن داره منتها من منظورم این بود که مهندسِ نن جون چطوره؟اوحال خودتو جویا شدم ننه
    نمیدونم مجبورم همینجوری پشت سر هم بنویسم....چرا رفتم انقد این ترم کار دارم وای وای وای جونم درومد کاش نمیرفتم :razz:سعید بذا از اونور ی خبر جدید بدم بهت :D:redface:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا