*MonALizA*
پسندها
62

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تو همیشه میدانستی در سایه ی تمام قطره های باران رحمتت، سیل نهفته است...
    میدانستی که مرا برای بهشت آفریده ای... نه بهشت را برای من...
    میدانستی که مرا تنها نخواهی گذاشت... و من در وسعت تنهایی خویش تو را نمی یافتم ...
    خدایا تو میخواستی من، تو باشم !
    میخواستی فرصتی دیگر مرا به نفس خدایی ام بیازمآیی ...
    میخواستی من از هوای تلخ اندوه هایم به تو پناه آورم ...
    میخواستی روی زمین، بندگی کنم و خدایی را بیاموزم...
    نمیخواستی زمین تو، بهشت من باشد!
    مرا رها کردی... تا بیاموزم. تا خودت پاداش رهایی ام باشی نه بهشت ...
    همه ی تلاش بر همین بود...تا بدانم !
    مرا به عذاب زمینی ات گرفتار کردی تا میان خوب و بد، راهی بکشم ... راهی در امتداد تو...
    چون نمیدانم !
    به امید رحمت بی پایان در کنار تو بودن، حتی عذابت را نیز دوست دارم !!!

    فراز
    مرا از بهشت راندند !
    خدایا... متن تمام زمزمه های تاریکی من، دوست داشتن تو بود...چگونه این شد؟
    چگونه است که هوای تاریک تلخ تنهایی های من بوی عذاب تو را میدهد ؟
    چگونه است که دیگر نمیتوان در این دهکده ی نفسانی، نفس کشید...
    خدایا من تو را خواسته بودم... من عاشق تر بودم!
    همانگونه که تو میخواستی...همانگونه که تو بودی...
    و تو خندیدی !
    تو میدانستی و من نمیدانستم...
    خدا کجاست ؟...

    از کوچه پس کوچه های این شهر که بگذری

    شاید خدا را بیابی ...

    زیر یک درخت

    زیر یک درخت سیب

    سیبی بچین از آن

    و با خدا بخور ...

    هر ده قدم که به پیش می روی

    برگرد و پشت سرت را نظاره کن ...

    شاید خدا را ببینی از آن دور دورها

    شاید خدا نگران گامهایت است ...

    شاید خدا اینجاست ...!
    برایت از چه بنویسم؟
    از واژه های تکراری که به سبکی بال پروانه ها دهان به دهان می چرخند یا از حرف های آبی که در ازدحام کوچه های شلوغ تنها مانده اند؟
    از کودکی فراموش شده در وجود آدم ها یا از بهانه های زنگ زده ای که حتی ارزش نوشتن هم ندارد؟!
    این روزها واژه ها هم راه خانه هایشان را گم کرده اند و من برای پیدا کردن دریایی از معانی زیبا می خواهم...
    می خواهم روی تمام قلب ها پررنگ بنویسم:"خدا"
    این روزها عاشق او بودن، سعادتی است که نصیب هر کسی نمی شود ...
    مرسي عزيزم. لطف داري زياااااااااااااااااااااااد:heart::gol:
    سلام:gol:

    آواتارت خيلي قشنگه عكس پروفايلت هم خيلي باحاله بامزي:heart:
    به نظر من خواستن چیزی از ته قلب نیست.از اعماق مغز هست.چیزی که قلبی خواسته بشه سریع نسبت بهش سرد میشیم وقتی دست بهش پیدا نمیکنیم.اما وقتی از روی فکر و حرفه ای پیش بریم وقتی هم که شکست میخوره اون فکر باز هم دنبال یک بهبود هستیم.

    در کل قانون جذب یا هر چیزی که اسمش رو میزاریم...چیزی جز

    فکر
    همت
    عمل

    نیست.,البته به نظر من.

    با احترام

    امیر
    هیچ چیزی در زندگی انسان ها تکی و بصورت فردی نیست.همه امور انسان ها همینطور که خودت میدونی جمعی هست.درسته که مثلا در یک شرکت شما یا من مهندس خوبی هستیم ولی وقتی شرکت بد عمل میکنه میگن مهنس های شرکت بی سواد هستند...یا هزار لقب دیگه.منظور اینکه همیشه هدف برای ما مشخص هست,نیرو برای انجام اون هست,وقت هست,انرژی هست ولی باز هم گزینه محیط و منابع انسانی دخیل در این هدف رو هیچ وقت حساب نمیکنیم...که همون حرف شماست.
    با سلام.
    بصورت کلی ما دو نوع هدف داریم.یک هدف کوتاه مدت و یک هدف بلند مدت.هدف کوتاه مدت و بلند مدت رو خود شخص در زندگیش معنی میکنه.یکی هدف بلند مدتش این هست که در کنکور قبول بشه.یکی در زندگیش هدف بلند مدتش این هست که فوق لیسانس x رشته رو در y دانشگاه بخونه...
    ;)سلام به روي ماهت عزيزم چطوري ؟:heart::gol:توهم خسته نباشي.. امتحاناتو خوب دادي؟:)تو روخدا ديگه امتحانت تموم شد زياد بيا اينجا پيش ما...ok;)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا