میدونین اون حال با این حال فرق داره!!!
من از کسی ناراحت نیستم...خیلی وقته دیگه از دست کسی ناراحت نمیشم الا خودم...فقط زیادی انتزاعی شدم...تو ذهنم زندگی میکنم...نه تو واقعیت...
نمیدونم!!به حال این روزام بدجور میخندم!!!
گریه ام تو سکوته...خنده ام تو سکوته..دوستیام تو سکوته!!!
دیگه بدتر دارم همش تو خودم زندگی میکنم...
باید یه کاری بکنم...یه اتفاق
گاهی ادم انقد کم میشه که هیچی ازش نمیمونه!!...سخته احساس بقیه رو بفهمی ولی احساستو نفهمن...باعث میشه بعد چند وقت سنگ شی...فک کنم انقد تو خودم زندگی کردم که دارم سنگ میشم
بی خیال..حالم خوب نیس نمیفهمم چی میگم...باز جوش آوردیم!!
بعد موقعی اون تاپیک رفیق و زدین..یاد چیزای بدی افتادم...چیزایی که خیلی وقت بود فراموش کرده بودم
دلم واسه دوستم میسوزه..خو چیکار کنم همش دارم براش یه حرف رو تکرار میکنم از تابستون تا حالا..بعد هر وقت حرف میزنه باز میزنه زیر گریه..منم عصبانی شدم بهش توپیدم...ای بابااااااااااااااااا