مرسییییی معین جان ولی دقیقا نفهمیدم چی بود...
-
سلام معین جان قیافش که خشمزه به نظر میرسه
ولی من نمیتونم درک کنم این چیه؟
در ضمن نوه ام رو دیدم ، ولی خوب نمیشه............ فکر منم کاری کرد[IMG]
عجب چیزی
باید یه گردنبند درست کنم اینم به عنوان پلاک بندازم 
خوش اومدم
سلام
زندگی در سال 1400 شمسی ...
تاپیک مشورت و تصمیم گیری برای تاپیکهای ویژه ماه مبارک رمضان.... بیا تا برآریم دستی ز دل
سلام ببخشید به خاطر دیشب. آره گوش دادم خیلی قشنگه...
ممنون معین جان باید برم
قربونت من پرتغالی میخوام
تاپیک مشورت و تصمیم گیری برای تاپیکهای ویژه ماه مبارک رمضان.... بیا تا برآریم دستی ز دل
.......
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهي به جز گريز برايم نمانده بود
اين عشق آتشين پر از درد و بي اميد
در وادي گناه و جنونم کشانده بود
رفتم که داغ بوسه پر حسرت تو را
با آبهاي ديده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در اين سرود
رفتم که با نگفته به خود آبرو دهم
رفتم مگو مگو که چرا رفت،
ننگ بود عشق من و نياز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشي وظلمت
چو نور صبح بيرون فتاده بود
به يک باره راز ما
رفتم که گم شوم چو يکي قطره اشک گرم در لابلاي دامن شبرنگ زندگي
رفتم که در سياهي يک گور بي نشان فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگي
اي سينه در حرارت سوزان خود بسوز
ديگر سراغ شعله آتش ز من مگير
ميخواستم که شعله شوم سرکشي کنم
مرغي شدم به کنج قفس
خسته و اسير روحي مشوشم
که شبي بي خبر ز خويش
در دامن سکوت به تلخي گريستم
نالان ز کرده ها و پشيمان ز گفته ها
ديدم که لايق تو و عشق تو نيستم
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه دوران نرود
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من و از دل من آن نرود
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
گر رود از پی خوبان دل من معذور است
درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
خوبی؟
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن...که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی
........
سلام
بازم از این شعرهای قشنگ فرستادی.
اقادمت گرم
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/387028-نتیجه-اخلاقی-ازدواج-آقایان
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/387028-نتیجه-اخلاقی-ازدواج-آقایان
خوب بخوابی شب بخیر
نه بداخلاقی نه با بقیه فرق داری... خیلی مهربونی، و یکم حساس... این باعث میشه این احساس بهت دس بده.
اینکه احساس میکنی با بقیه فرق داری به خاطر اینه که هدفت، خواستت، برداشتت با بقیه یکی نیس. این بداخلاقی نیست. همه آدما اینجورین! فقط بعضیا راحت ازش میگذرن بعضیا نه. کسایی که دیگران و طرز فکرشون براشون مهمه با خودشون درگیر میشن.
هرکسی یه جوره... تو نباید خودتو محاکمه کنی... تا خودتو باور نکنی کسی نمیتونه باورت کنه
چرا این حرفو میزنی؟؟ اینقد ناامیدو ناراحت نباش
هم قدر خودتو بدون که خیلی گلی هم قدر نعمتایی که خدا بهت داده. خب شبم یه نعمته دیگه....
آره خوبم مرسی. چه خبر خوش میگذره؟
چرا نخوابیدی؟؟ چرا آخه قدر خواب شبو نمیدونین شما؟؟؟
چطوری معین آقای گل؟ خوبی؟
میام تو پیجت ... نمیدونم !
خیلی خب ..باشه معین
جواب نده ... شبت بخیر ...
قول میدم مزاحمت نشم مهندس عزیز ..
سلام معین ...
تو دیگه چرا اینطوری می کنی ؟؟!؟؟؟؟!!!!! -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
