خدا گفت: زمین سردش است.چه کسی میتواند زمین را گرم کند؟
لیلی گفت:من.
خدا شعله ای به او داد.لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت.
سینه اش آتش گرفت.
خدا لبخند زد.لیلی هم.
خدا گفت :شعله را خرج کن.زمینم را به آتش بکش.
لیلی خود را به آتش کشید.خدا سوختنش را تماشا میکرد.
لیلی گر میگرفت.
خدا حظ میکرد.
لیلی میترسید.میترسید آتش اش تمام شود.
لیلی چیزی از خدا خواست.خدا اجابت کرد.
مجنون سر رسید.مجنون هیزم آتش لیلی شد.
آتش زبانه کشید.آتش ماند.زمین خدا گرم شد
خدا گفت:اگر لیلی نبود زمین من همیشه سردش بود...
من گیج شدم در اطلاعات شما اخرین مدرک نوشته شده با حرف الان تناقض داره سوتی دادید؟یا من ماجرا را نمی دونم
به هر حال امیدوارم که موفق بشید منم همه جوره در قسمت حل مسائل در خدمتم
سلام و خوش حالم که ریاضی قوی دارید نگید بدبخت اره کمی سنگین هست ولی واقعا مغز را به کار می اندازه من خودم واقعا دوستش دارم به هر حال امیدوارم تمام مسائل را خودتون حل کنید ولی اگر به مشکل برخوردید در خدمتم
سلام شرمندتون هستم اگر دقت کرده باشید من خیلی کم باشگاه می امدم برای همین دیر جوابتون را خوندم ولی از الان در خدمتیم اگر از دستم کمکی بر بیاد حتما ریاضیم بد نیست با علاقه رفتم سراغ این رشته اگر ان سوالتونم جوابش دیر نشده بگید تا براتون بفرستم بازم شرمنده
زندگي رسم خوشايندي است.
زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
پرشي دارد اندازه عشق.
زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
زندگي ، بعد درخت است به
زندگي رسم خوشايندي است.
زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
پرشي دارد اندازه عشق.
زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
زندگي ، بعد درخت است به چشم حشره.
زندگي تجربه شب پره در تاريكي است.
زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد.
زندگي سوت قطاري است كه در خواب پلي مي پيچد.
زندگي ديدن يك باغچه از شيشه مسدود هواپيماست.
خبر رفتن موشك به فضا،
لمس تنهايي "ماه"، فكر بوييدن گل در كره اي ديگر.
قربونت , ایشالله موفق بشی (تو کنکور)
آخ گفتی دارم , از درد می میرم (به خاطر همین نتونستم بخوابم ) رفتم پیش دکتر گفت تا وقتی دندونت چرکی باشه نمی تونم کاری بکنم