بد گهر را علم و فن آموختن / دادن تيغ است دست راهزن /
تيغ دادن در كف زنگى مست / به كه افتد علم ناكس را بدست /
علم و مال و منصب و جان و قران / فتنه آرد در كف بدگوهران /
چون قلم در دست غدارى فتاد / لاجرم منصور بر دارى فتاد
- مولوی
من فكر چشماي توام تو بي خيال قلب من
بامن بمون تنها نرو قيد همه چي رو نزن
ديگه فكر نمي كنم كه يه روزي بر مي گردي
به چه قيمتي من و به خودت وابسته كردي
اين قدر غمم زياده كه كه دارم مي سوزم اينجا
اما تو خيالتم نيست كه دارم مي ميرم اينجا
قلب من اروم نداره از روزي كه رفتي بي من
ديگه بر گشتي نداره مي دونم دلگيري از من....مي دونم دلگيري از من...
سلام
من هر وقتی که واقعا به وبلاگ شما سر میزنم از وجود و تماشای این همه عکس های زیبا ی تقدیمی به شما واقعا لذت میبرم و برای من یک مرجع معتبر شده .و همچنین حضور این همه انرژی مثبت تو این وبلاگ واقعا محشره .عید تون مبارک باشه .
زینی وند:gol: