دایی نمیشه تو بیای که اون جا با دوستام میرم
عاره شب که میریم , میریم توو آلاچیقاا.
کارش مهم نبود که. میخواست بگه بیا خونمون قلیونو پینگ پونگ
تازه به خونمونم زنگ زدن من فهمیدم ولی تکون نخوردم که کسی یوخ صدام نکنه
حالا یه سری بعدا میریم جنگل
خجالت بکش دایی مرد شدی واسه خودت دیگه
منم دیشب تا ساعت 3 جنگل بودمو تا صبح نخوابیدم , صبح رفدم فوتبالو بعدم دیگه تا دو بیدار بودم. دو خوابیدم تا 7 , پاشدم دیدم 63 تا میسد کال دارم. البته توو خواب میفهمیدم ولی جواب نمیدادم چون کارشون مهم نبود. بعد یک sms هم داده بودن که جواب بده کاره مهم دارم.
بعدشم پاشدم رفدم پینگ پونگو .... برگشدمو شام مفصل خوردمو یکم کار کامپیوتری و اینجام
ان شالله که حل بشه...
بله دیگه آشتی کردیم ..
چی بگم والا .. الان که منو باباش خوبیم نمیدونم دخملم کجا غیبش زده ..
منو باباش که از اول سر استار دعوا میکردیم ، از بس که میخواستیمش .. الانم میخواییمش ..