mehryas
پسندها
931

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مه د دس ای باشگاه چی بکنم...:w06:
    هرچی حام بفرستم گیر ده مجاز نی...
    خوش حال اویم
    ایشالله بازم ایی درخدمتت بویم
    به سلامت...
    خداحافظت
    ایشالله
    چهارتا بچه باحال توکلاس باشه جوش همونجوری میشه که میخوای:D
    حالا ایشالله قبول اوی دووارته اری سر کلاس تیکه ونی به استادا ولی دیه زشته دانشجو ارشد تیکه بونه به استاد:D
    توکه از مو بدتر بیی:D
    دیه چون بیکارم اخوم زیتر برم مشغول درسا بشیم
    حوصله مون سر ره:D
    خو رضا 26شهرویر کلاسامون شروع اوین
    هفته اول زیاد کلاسا به ره نیسن
    یه هفته دیر ایروم :D
    دیره به نظرت؟
    میپنداری که هر روز زیباتر از روز دیگر میشود بعد از عشق اما تنها تو را رنجورتر و پیرتر میکند
    سلام اقا رضای گل............دیدم ان هستی اومدم عرض ادبی کنم و برم........خواستم بگم خیلی خوبی ممنون واسه همه ی مهربونیات.........مواظب خودت باش....
    بهت سر میزنم دوباره بابای:gol:
    مرسییییییییییییییییییییییییییییییییی یک دنیا تشکر
    بزرگتر که شدیم مدادهایمان هم تکامل یافقتند

    تبدیل به خودکارهای بی رحمی شدند

    تا یادمان بدهند که هر اشتباهی پاک شدنی نیست!

    اکنون اینجایم با پاک کن یادگاری از کودکی

    می خاهم پاک کنم این مشق کهنه اشتباه را!

    ولی نمی توانم...

    وای واقعا ممنون مرسی که یادم کردی:)مثل همیشه بهترین متن هارو مینویسی;)
    عید توام خیلییییییییی مبارک باشه:w23:(شرمنده من چون اهل نت نیستم ازون شکلک خوشگلا و ...ندارم واست بذارم:redface:)
    اگر دروغ رنگ داشت؛ هر روز شاید؛ ده ها رنگین کمان

    در دهان ما نطفه می بست و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود

    اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت؛ عاشقان سکوت شب را ویران میکردند

    اگر براستی خواستن توانستن بود؛ محال نبود وصال !

    و عاشقان که همیشه خواهانند؛ همیشه میتوانستند تنها نباشند

    اگر گناه وزن داشت؛ هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد ؛

    تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ... و من شاید ؛ کمر شکسته ترین بودم

    اگر غرور نبود؛ چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند ؛

    و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمان جستجو نمیکردیم

    هیچ رنجی بدون گنج نبود ... ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند

    اگر همه ثروت داشتند؛ دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند

    و یکنفر در کنار خیابان خواب گندم نمیدید؛ تا دیگران از سر جوانمردی؛

    بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند، اما بی گمان صفا و سادگی میمرد ....
    اگر عشق نبود ؛

    به کدامین بهانه میگریستیم ومیخندیدیم؟

    و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب میاوردیم؟

    آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم ....
    اگر کینه نبود؛

    قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند
    عیو ناره به خومو و یک روحیه میئیم
    مثلا مه هه د الو روز پدرن وت تبریک موئم :gol:
    سلام دوستم.
    مرسی خیلی ذوق زده شدم[IMG][IMG]

    آخه فخط شما و بابی جون بهم تبریک گفتید[IMG]
    همین ک پیام دادی و ب یادم بودی ی دنیا ارزش داره واسم رضا جون....
    ایشالا..............ولی من میترسم واسه ازدواج....نمیدونم یکم وحشت دارم:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا