maryam_22
پسندها
5,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • این حرفو زدی کردی کبابم...:دیییییی
    آخه میدونی چیه من که تحصیل کرده بشم برم دور دنیا به قول آوایی مردما عاشقم میشن رو هوا منو میزنن...البته اگه شرایطت خوب باشه نمیرم دور دنیا میمونم ور دلت...:دیییییی:D
    حالا شرایطت چی هس؟؟؟
    اوه اوه...تو از من وضعت خرابتره که!!!
    ای بی ادب...
    دختر جان میگوییم زیاد نخور...افطاری اصن نخور که اندامت خوب بشود:DDDDDDDD
    نه باو ، اون که جزء علایقمه تو معرفیم هــ :دی
    ها دیه ، مام تیز و اینا :دی
    آره
    آره تنها بودم
    وقتی یار همیشگی نباشه تنهایی ...
    هان...يعني موگويي نيايم؟؟؟!!!
    2 ساعت ديگه حركت ميكنم...ي ي ي برا مريمي:DDDD
    ازنفرپاييني نشنيدم آ...ديدم سحري زياد مياد ميخوري...خيجالت نميكشي تو؟؟؟؟!!!هان؟؟؟!
    چاق بشوي خوبه؟؟!چاقالو:DDDDD
    به سلامت...زیاد نخوری یه وخ...به یاد منم بخور:دیییییییییییی
    سحرت شیک
    تفاهم به این میگن!!!البت من فعلا قصد شوور کردن ندارم...میخوام درسمو بخونم برم دور دنیا...:دی
    ولی من خودمم گاهی اوقات خیلی خسته میشم از خودم بدم میاد...یه مدت میرم تو نخ ترک بعدش انگار نه انگار...
    به اندازه کافی روزا که میام اینجا از خونواده حرف میخورم...فک کن شبامم اینجوری بگذره!!!
    از شانس من تا میرم جلو تی وی هرچی تبلیغات و مستند درباره اعتیاد به نته پخش میکنن...کل خونواده هم تو یه حرکت خودجوش به من زل میزنن...میگن حیا کن اینترنتو رها کن...:D
    رمضون که شده قبل سحر اصن نمیتونم بخوابم...میشینم سهراب میخونم...
    بعد سحرم از 6 میخوابم تا 12 ...برنامه زندگیم بهم ریخته ناجور...
    تو چرا نمی خوابی؟؟؟
    ممنون مریم جان:gol:
    آره بخصوص وقتی ته بگیره:D

    مرسی از دعای خیرت و التماس دعا.:gol:
    .:. دعاى روز بيست و چهارم ماه مبارك رمضان: اللهمّ إنّي أسْألُكَ فيه ما يُرْضيكَ وأعوذُ بِكَ ممّا يؤذيك وأسألُكَ التّوفيقَ فيهِ لأنْ أطيعَكَ ولا أعْصيكَ يا جَوادَ السّائلين. _ خدايا من از تو ميخواهم در آن آنچه تو را خوشنود كند و پناه مى برم بتو از آنچه تو را بيازارد واز تو خواهم توفيق در آن براى اينكه فرمانت برم ونافرمانى تو ننمايم اى بخشنده سائلان
    مرسی مرمری از شعرای قشنگت.:gol:

    من برم املته و بگذارم رو اجاق، ته بگیره ...دی

    حیف این روزای قشنگ داشت خوب پیش میرفت حیف شد.
    اون مسایل مطرح شده رو هم در یک فرصت مناسب بهت میگم بانو مریم عزیز
    طفلک حالا نمیشه رجوع کنه؟؟:d
    برف
    زردها بی خود قرمز نشده اند
    قرمزی رنگ نینداخته است
    بی خودی بر دیوار.
    صبح پیدا شده از آن طرف کوه ازاکو اما
    وازانا پیدا نیست
    گرته ی روشنی مرده ی برفی همه کارش آشوب
    بر سر شیشه ی هر پنجره بگرفته قرار.
    وازانا پیدا نیست
    من دلم سخت گرفته است از این
    میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک
    که به جان هم نشناخته انداخته است
    چند تن خواب آلود
    چند تن نا هموار
    چند تن نا هشیار.


    نیما یوشیج
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا