بابا امروز خیر سرم اومدم کلاس بپیچونم...ساعت 2 کلاس داشتیم...دوستم دو و نیم گفت بیا بریم خوابگاه ما...
گفتم میخوام از نت مفتی یونی استفاده کنم...همچین که سرویسا همه رفتن نت قطع شد...ده بیا...
3 مجبور شدم با سواری برم شهر خوابگاه...حواسم نبود وسایلام دانشگاهه...همین که سرویسای 4:30 رفتن یادم اومد...
خلاصه 5 با سواری رفتم یونی...با سرویس 6:30 برگشتم...کلا هلاک شدم...هوام گرم...باد شدید...اون لپ تاپ هم هی اینور اونور کردم...