Martin Eco
پسندها
2,075

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اي كلك :دي
    نه حالا به اعصابت مسلط باش :d
    من اشكنه ميخوام خو !
    تاوزه اين شيخ شهر شيراز اون مكارشون نه يعني مكارمشون اونم نطق جديد فرموده ، گفته اطبا گفتن گوشت حيوون ضرر داره برا بدن انقده اصرار نكنين برا مرغ و ازش حرف نزنين :d
    اوه چه پر هيجان ...تو آسيب نديدي اين وسط كه ؟ :d
    اره بابا ديدم سنگه پا قزوينو از رو بردن بعضيا...
    اي بابا .... برا من اشكنه نگه نداشتي ؟
    نه عزیزم میدونی که من دیوونه اون ابروهای خوشگلشم.

    همینجوری گفتم ببینه که یه وقت اخماشو مثل اون نکنه من خوشم نمیاد!
    *****مسابقه هفتگی شیت بندی*****
    بحث و گفتگو پیرامون مسابقه شیت بندی
    واوووووووووووووووو حميــــــــــــــــــــــــــــــــــدرضا چه بحث داغي بوده ديشب اينجا ؟!!؟!؟؟؟ تاول زدم اصن
    خو نامردا چند نفر به يه نفر ، ناك اوت كردين بنده خدا رو كه [IMG]
    اي بخشكي شانس يه شب نبوديما [IMG] ... اشكنه هم خوردين يا هويجوري خشك و خالي بحث كردين ؟! :D
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/381008-قصد-ازدواج-ندارم-میخوام/page6

    یاد بگیر....واقعا که :razz:
    بصیرتو خوب اومدی... کم اشکنه خوردم بصیرت خونم اومده پایین.. همین الان به مامان اینا گفتم اشکنه سر سفره نباشه من اعتصاب غذا می کنم گفته باشم
    شکایت تا کجاها رفت؟ ایشالا همین روزا میان میبرنتون چندتا ستاره از گردنتون می آویزن؟؟ دیدی من سعادتشو نداشتم؟
    به همون اشکنه اگه من کند باشم...یه بدقدمی باعث و بانی همه این قضایا شد... والا :دی
    نمازجمعه می ری بی ما؟؟؟ دست ما رو هم بگیر برادر :دی
    با چه سرعتی هم رفت جلو.... ماشالا کاربرای جان بر کف همه حضور فعال دارن :دی
    مارتینی یعنی پات رسید تو اون تاپیک نتم رفت هوا هااااااااااااااااااااااا... قربون قدمت
    نه همیشه انقد طول نمیکشه اما چون پست های اخیر مهتی رو لایک نکرده بود احتمال دادم نیومده باشه
    البته شاید هنوز نیومده بخونه که جواب نمیده.. نه؟ دیشب وقتی به گذشته فکر میکردم یه کم گریه کردم.. خیلی حال داد.. بعدش اینارو نوشتم
    شب خوبی بود، خوش گذشت
    خدا زیاد کنه اینارو تا شبای خوبی برای ما بسازن....آمین
    حمید یه مسج واسه ضحا فرستادم واست میفرستم بخون ببین چه طوره
    الهی... خدا نکشتت مردم از خنده
    بابا یارو مجبوره میخواد نونش حلال باشه
    می دانی
    یک وقت هایی باید
    روی یک تکه کاغذ بنویسی
    تـعطیــل است
    و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
    باید به خودت استراحت بدهی
    دراز بکشی
    دست هایت را زیر سرت بگذاری
    به آسمان خیره شوی
    و بی خیال ســوت بزنی
    در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
    پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
    آن وقت با خودت بگویـی
    بگذار منتـظـر بمانند !
    اولا من دوربین ندارم.. دوما فردا خونه مهدی نمیرم.. سوما اصنم قشنگ نیست.. برای من همون صحنه سورئال که مهدی چارزانو روی تخت شمعی را درون جا شمعی فرومیکرد کافی بود.. کلی بهم ایده داد
    مارتینی جونم تو هم آره!!
    ندیده بودم اینجوری بحث کنی!
    بیچاررو ولش کن
    مرسی عسیسم ...ممنون که راهنماییم کردی...از بلاتکلیفی در اومدم...خدا بلاتکلیفت نکنه!!!:دی:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا