mare
پسندها
38

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • man kam khab nistam sob khab hastam.hava tarik beshe khabam mipare.:(
    man vurudie 86 bargh hastam..gerayesh kontorol :)
    :) kheili mamnun az lotfetun.shaba ro dir mikhabam.albate farda sobe zud daneshgah kelas daram :(
    shoma chera bidarin?
    salam dust aziz.man taze varedam.shoma ham bargh mikhunin?kheili mamnun khubam shoma khubin?
    سلام دوست عزیز
    ممنون از درخواستت
    امیدوارم دوست خوبی واست باشم


    آنقدر زمین خورده ام که بدانم

    برای برخاستن

    نه دستی از برون

    که همتی از درون

    لازم است !

    حالا اما ...

    نمی خواهم برخیزم

    در سیاهی این شب بی ماه

    می خواهم اندکی بیاسایم ...

    فردا

    فردا

    برمی خیزم

    وقتی که فهمیده باشم چرا

    زمین خورده ام ...!


    " فریبا عرب نیا "
    سپید تر از کوه برف خورده هم که بیایی...
    تو رارنگ موهای تاب خورده شب می بینم!
    ..
    شب همیشه چیز دیگریست!
    mare جون کلا خریدم. با سند شیش دونگ. هنوز زمونه اینقدر ها بد نشده!
    اینجور جاهارا با یه جو صداقت یه ارزن محبت میشه خرید.
    به شرطی که ساده باشن و پاک.:w16::w16:

    ببخشید اینجایی که نشستید (انتهای افق)اسفالت شده.:smile:
    سلام دوست عزیز.من یه بحث با عنوان موجودات فضایی توهم یا خیال؟ شروع کردم..که تو این بحث از تصاویر مستند و فیلم های واقعی و مطالب علمی زیادی هم استفاده کردم...خیلی خیلی خوشحال میشم تو بحثمون شرکت کنین..
    اینم لینک بحثمون:
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...10#post1720910
    سلام.حال شما؟
    از اینکه قابل دونستید و به من درخواست دوستی دادید ممنون
    امیدوارم دوست خوبی براتون باشم:gol:

    برای باران جشن می گیرم...
    برای روزهایی که تو هستی...
    وحتی روزهایی که تنها ر از خدا می نشینم لب حوض ثانیه هایم!
    برای تمام روزهای کوتاه وبلند...
    برای تمام انتظارهای تلخ وشیرین...
    برای همه چیزوهمه کس جشن می گیرم!
    ..
    از آن روز که خانه نشین قلبم شدی
    تمام ثانیه هایم را شیرین تر از لحن صدایت می بینم...
    چه باشی...وچه نباشی....
    خیالت که هست!


    بچه که بودم
    پیشانی ام سفید بود ...

    بابا
    به دبستان که رفتم آب داد !

    ما گلهای خندان شدیم و فرزندان ایران
    و دفتر های ما خط خطی ...

    بچه که بودی
    آسفالت بود و یک تکه گچ
    و خانه های از یک تا هشت ...

    بعد که باران می آمد
    و خط ها را می برد
    تکلیف ما سفید بود ...

    حالا بعد از این همه سال
    مشق هایم را نمی دانم
    پیشانی ام پر از خط ...!

    ابوالفضل پاشا
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا