mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وقتی چشمـ ـانمــ را روی همــ می گذارمـــ ...

    خوابـــ مـ ـرا نمی بــ ـرد ...

    تــ ـو را می آورد !

    از میانــ فرسنگــــ ها فاصلـ ـ ـهـ ...!

    جهنـــــمی بپــــا میـــکند ...

    دلــــــم ...

    وقـــــتی شـــــــعری بیــــــاید و ..

    تــــو ...

    میــــــان آن نبــــاشــــی...............!

    تمام آرزوهایمان...

    یک شبه...

    خاطره شد !

    عجب مرگ دلخراشی !

    در و دیوار ﺍﻳטּ خوﻧﮧ چیزﮮ رو ﻤﮯ ﻔﻬﻣטּ ...

    ﻜﮧ تو تو تمو ﻤﮧ ﺍﻳטּ مدت نفهمیدﮮ!!

    آره... در و دیوار ﺍﻳטּ خوﻧﮧ خوب ﻤﮯ ﻔﻬﻣטּ :

    ﭽﮧ مرﮔﻤﮧ...!!!

    من برای ماه رمضان ِ امسال نیت کرده ام ...

    که تمام روزه ام را ...

    از طلوع چشمانت تا مغرب لبانت به سر کنم ...

    كسیــ را میشناسیــ كهــ ..

    شیشهــ یــ شكستهــ یــ پنجره ایــ را بند بزند ؟

    پیشــ از آنكهــ برویــ ...

    ... پیشــ از آنكهــ بشكند ؟

    پیچــــک احــــساس...

    هــــمیشه هــــم شاعــــرانه و خــــیال انگیز نیــــست ...

    گــــاهی می پیــــچید دور گــــلوی آدم ..

    و خــــفه اش مــــی کنــــد...

    اصلا پیچکی می شوم وحشی !!

    می پیچم ...

    به پر و پای ثانیه هایت ..

    تا حتی نتوانی ..

    لحظه ای ..

    بی من "بودن" را زندگی کنی !!

    سر انگشتانم که می سوزد ...

    یعنی وقت ِ‌ نوشتن از تـــوست ..

    بــیــــا در خـــیـــالــم آرام بنشین ...

    مــــی خــواهـــم صــدای ِ نفس هــــایت را بنویــــســـم ...

    اینجایی ...!

    نشسته بر زورق خیال من ..

    بر بستر زلال برکه ی احساس ..

    و با پوست لطیف و نازک خویش ..

    پرنیان موجهای مهربان آب را متبرک می کنی ..

    اینجایی ...

    درست در میان موجهای قلب من...!

    یک نفر در همین نزدیکی ها چیزی

    به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است.....

    خیالت راحت باشد،آرام چشمهایت را ببند.....

    یک نفر برای همه ی نگرانی هایت بیدار است.....

    یک نفر که از تمام زیبایی های دنیا،

    تنها تو را باور دارد........


    دل من اسیر چشمهای پر از عشقت بود

    و این عشق تو بود که همیشه همراه دلخوشی هایم بود

    عشق من اسمت برای همیشه در قلبم می ماند جاودانه

    و به یاد آن چشمهایت میخواند شعری عاشقانه

    بدون تو اسیرم در این خلوت تنهایی

    رفتی و نموندی همدمم دراین غربت سکوت جدایی

    کاش دستهایم را بار دیگر میگرفتی ......

    احساس قشنگی دارم در قلبم وقتی که در کنارم هستی

    چقدر زیباست که برای همیشه در کنار هم هستیم

    هر وقت که دلتنگ گرمای دستهایت می شوم

    دستهای پر از عشقت را در دستانم می گذاری

    در لحظات دلتنگی همیشه عشقت را در قلبم دو چندان میکردی

    و مرا در دریای طوفانی قلبت مرا غرق عشقت کردی

    و در اوج تنهایی و نبودنت طعم بودن را به من چشاندی

    احساسی که در قلبم به تو دارم......

    همان رویای عاشقانه ی دوست داشتن من به تو است .......


    سلام روزه داران عزیز
    جان باختن عده از هموطنان عزیزمان در زلزله دیروز را به همتون تسلیت میگم.
    :gol:صورت و معنی آیه 6 سوره بقره به همراه تفاسیر نور و نمونه و تفسیر خواجه عبدالله انصاری:gol:

    چه خوش خیال است!!

    چه میخندد،چه ژستی گرفته!!

    چه بی ادب است،انگارکینه ی از من دارد!!

    فــــــــــــــــــــــــ ــاصـــــــــــــــــــــ ــلــــــــــــــــــــــ ـه را میگویم!!

    به خیالش تو را از من دور کرده،به خیالش وسط ما دوتا قرار گرفته،چه خوش خیال است

    نمیداند تو جایت خیلی گرمو راحت و امن است.

    آری جای تو اینجا

    در قلب من است وکسی نمیتواند جای تو را بگیرد.هیچکس.

    اینو که تو میدانی....
    انتهای شب...

    انتهای اقیانوس...

    غم ستاره ها و عطر دلنشین کافور

    که با اقیانوس میخزد بر بستر دلم

    و دلبرانه دست میکشد بر چهره ی ترم

    اقیانوس...

    خسته است از نگاه خیره ام

    دلش گرفته...

    از خیالهای تیره ام
    نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند


    مثل آسمانی که امشب می بارد....


    و اینک باران


    بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند


    و چشمانم را نوازش می دهد


    تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم . . .
    قدم زدن بر زیر باران دوست دارم،حس می کنم طبیعت قدرت ماورای خود را جمع کرده تا به من هدیه ای دهد

    ***
    هدیه ای به شکل بلور وبلوری از عشق!و باز هم عشقی که از تو نشانه دارد.....


    نوشتن را دوست دارم،

    وقتی می نویسم یادم می آید....آه...که چه لحظه هایی در کنار یاد نگاهت خودم را پیدا کرده ام و به تو پیوستم!
    باران را دوست دارم...

    چترم را باز نمی کنم و از خودم دریغ نمی کنم محبت عشق باران را***قطره قطره هایش را در آغوشم جمع می کنم و تو را یاد می کنم!!!
    کاش بودی و حضورت را با باران عشق هم صدا می کردم***کاش بودی و تو بر باران می باریدی!

    خاطراتم را همچون باران خیس می کردی و تازگی می بخشیدی!!!

    با این همه کلمات و احساس بازی می کنم تا سادگی این جمله را که چقدر دوستت دارم را مثل صدای باران حس کنی !!!
    منـــ از تمامــِ دنیا ...

    فقط آن دایرهـ ے مشکے چشمانـــ تو را میخواهمـــ ..،

    وقتے کهـ در شفافیتشــ ..،

    بازتابـــ عکســـ خودمـــ را میبینمـــ ...

    سالها رفت و هنوز ..

    یک نفر نیست بپرسد از من ...

    که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی .. ؟!

    منـــ تمــامـــ نمـــی شـــومـــ در عـــ شـــ قــ تــــ ...

    ثــــانیـــه بـــه ثــــانیــــه ..

    شـــروعـــ مـــی شــــومـــ ... !

    آسمـان هـم کـه بـاشی بـغلت خـواهــم کـرد …

    فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش ..

    هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …

    پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو ..

    دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا