mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • روزهای اشناییمان را بخوبی به یاد دارم .....

    گذر زمان را نیز همین طور....... میدیدم که چطور زمان با گذرش ......تو را نیز با خود میبرد

    اری .........تو رفتی .....با زمان رفتی.....دور شدی .........اما ندانستی که قلب من را نیز از من دور کردی ......

    ورفتی .........دور شدی از من......خیلی دور .........خیلی دور......
    به خيالم كه تو دنيا واسه تو عزيزترينم

    آسمون ها زير پامه اگه با تو رو زمينم

    به خيالم كه تو با من يه هميشه آشنايي

    به خيالم كه تو با من ديكه از همه جدايي

    من هنوزم نگرانم كه تو حرفامو ندوني

    اين ديگه يه التماس من مي خوام اينو بدوني

    من و تو چه بي كسيم وقتي تكيه مون به باد

    بد و خوب زندگي منو دست گريه داده

    اي عزيز هم قبيله با تو من يه سرزمينم

    تا به فرداي دوباره با تو هم قسم ترينم

    من هنوزم نگرانم كه تو حرفامو ندوني

    اين ديگه يه التماس من ميخوام بياي بموني

    بد وخوبمون يكي دست تو، تو دست من بود

    خواهش هر نفسم با تو هم صدا شدن بود

    با تو هم قصه ي دردم هم صدا تر از هميشه

    دو تا هم خون قديمي از يه خاكيم و يه ريشه

    من هنوزم نگرانم كه تو حرفامو ندوني

    اين ديگه يه التماس من مي خوام که تو بموني
    تمام ِ حوصله‌ام را سؤال پیچیده


    پر از تو ام و پر از ابرهای بارانی

    نشسته در اتوبوسی که ایستگاه‌اش را


    به هر کجای جهان می‌شود بچسبانی

    در انتخاب ِ خودم یا تو یا خدایی که ...


    که بگذریم، از این فکرهای شیطانی

    ببین مرا وسط ِ جاده‌های بی عابر

    بدون قلب ِ تو، با عشق‌های جبرانی

    تو را قدم زدم آن‌قدر تا که پیوستم


    به خط ِ ممتد ِ این جاده‌های طولانی




    مـن هـمانی ام که ..

    بی تو ..

    پای تمام دوست داشتنهایم ایستاده ام ..

    قول داد تا آخر دنیا بماند ..

    سر قولش هم ماند ..

    همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود ..

    ما نسل خوابیدن با اس ام اس هستیم ...

    نسل درد دل با غریبه های مجازی ..

    نسل جمله های کورش کبیر و شریعتی ..

    نسل دوستی های یواشکی .. نسل ترس و درد ..

    نسل سوخته ..!

    نسل ِ من .. نسل ِ تو ..

    یادمان باشد هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم بین عذاب هایمان مدام بگوییم ...

    "یادش به خیر دنیای ما همین طور بود..!"

    زمستون زیر ابراست ، همین ابرای تیره

    همین روزاست اونم با من گریش بگیره

    پر از روزای بی تو ، پر از روزای سردم

    تورو دیدن می تونه بشـــــــه روز تــــولـــــــــد

    میشه چشاتو دید و دوباره عاشقت شد!

    من از روزای بی تو دلم خیلی گرفته

    تو نیستی جز تو با کی بگم از چی گرفته

    !


    نمــے دانـَم چــــرا ؟!

    ایـטּ روزهــــا ..

    در جـَــواب هـَــر ڪہ از حـــالَم مــے پُرسَــــد ..

    تـــا مـے گویــَــم ... " خوبـــَـــــم " ..

    چشمـــــانَم ..

    خیــس مـے شَـــــود ... !

    تو بهار شکوفه کردن اطلسی های تو گلدون

    شاپرک ها که میرقصن با صدای تند بارون

    هرکدوم صد تا ترانه میخونن چه عاشقونه

    میگن این زندگی زیباست کبوترا روی لونه

    با یه لبخند ،با یه آواز با تجسم یه پرواز

    میشه تلخیارو سوزوند میون حنجره ساز

    راز زندگی همینه بخون اینو ای هم آواز بخون اینو ای هم آواز

    پر کنیم گل واژه ها رو پاره کن فاصله هارو

    خوب نگاه کن تا ببینی رنگ پر رنگ خدارو!

    هدیه کن تو مخمل شعر زندگی پر از امیده زندگی پر از امیده!



    چه چیزی

    در پس مردمک های چشمانت

    پنهان بود


    که حواس بادبادک دلم را پرت کرد
    ...
    وگرنه محال بود

    این طور گیر کند میان دست هایت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    میگــویــند لیاقـتت را نداشــت ..!

    نمیدانــند ..

    تو فــقط دوستـم نداشــتی ..

    همیــن!

    ســـــهرابـــــ ــ قايق ديگـــر جوابگـــــو نيست ... !

    کشتي بايــد ساختـــــ ..

    اينجا مثل مـن غريبـــــ و تنهــــا زيــــاد استــــ ـ . . .

    سهم “من” از “تو” عشق نیست ، ذوق نیست ، اشتیاق نیست

    همان دلتنگی بی پایانی ست که روزها دیوانه ام می کند !
    پُــرم از اشـــکــم ...

    آنــقـَــدر کــه دنـیـــــا بـایـد چتـــر بر سـَرش بگیـــرد ..

    بـا احـتـیــــاط مـرا ورق بِـزند ...!

    وقــــــــتی گنـــــــــد زدى به زنـــــدگــــِی طــــــرف ...

    حداقــــــل وقـــــتِ رفــــــتن ..

    دهــــنِتو بــــــــبند ..

    نگــــــو قسمــــــت نشــُــــــــــــــد ..!

    خــــــدایا ..

    خــــــــوشا راهـــی که پــایــانش " تــو " بــآشی ..

    مُـــבَتـ ـهـــاســـتـ ...

    اِحســـاسـ مے ڪُنـَــمـ کـَــر و لالــ شـُــבَمـ ..!!

    ایــــنـ روزـهـــا ..

    صـِــבاے ِ اِحســاســاتـــمـُ ..

    فَقَـــط صَفحــِهـ ے ِ ڪیبـُـورבَمـ مے شنـَـــــوـِهـ ..!!

    خـیـانـَتـــــ را شـایــَد بـِشــَوَد تــَحـَمـُل کــَرد ..

    وَ بــِﮧ فــَرامـوشــے سـِپــُرد ..

    اَمـا جــَوابــــــــ ـهــَر کــُدامــ اَز آن ..

    √ مــَگــَر مـَטּ چــِﮧ کــَم داشـتـَم √ ـهـاے آخــَرـَش ..

    بــَراے ویــراטּ کــَردטּ یـِکــــــ زِنـدِگـے کــافـیـسـتــــــــ ..!

    آدَمـای دِلـتـَنـگــــــ ..

    یــﮧ وَقـتـایـے کــﮧ خـیـلـے بــِهشـوטּ خــوش مـے گــذَره وَ مـے خــَنـدَטּ ..

    یــِهـو سـرشـونــو بــَرمـے گــَردونــَטּ اون وَرے ..

    یــِکـَمــــ ثــابــِتــــــ میـشَـטּ ..

    یــَواش یــَواش چــِشـاشـوטּ پــُر اَشـکـــــــ میـشــﮧ ..!

    وَقتے مــَرا شـُما صـِدا مـےـکُنے ..

    مـَنے ڪـِہ تــا دیــروز عـَزیـز בلت بودم ..

    בَرב בارَב ..

    בَرב ..!

    عمریستــ ..

    خـ‗__‗ــودمـ را به خریتـــــــ زده امـ ….

    دلــمـ برای آن روی ِ سگــ‗__‗ــَـتَمـ تنگــــــــ شده…

    غیــرَتـَتـــ ڪـُـجــآ رَفتـــــ ..

    زَمـانــے ڪہ مـَـعـشـوقــہ اَتـــ ..

    اَز تجــآوزِ "تـَـنہــآیـے" ב رב مـے ڪِشیـב ..

    و تــو بـہ جــآے בَرڪـشـــ .. تـَـرڪـَـشـــ ڪَرבے ..!

    جـهَـنَـمـــے ڪـﮧ مَــטּ مـــے رَوَمـ ..

    شُعلـــﮧ اے بَــرآےِ آتَــشــ زدَטּ خیــآلَتــْــ نَــدآرَد ..

    حَتـــے آלּ قَـــدر گَـــرمــ نیــــωـــتــ ڪـﮧ یَخِــ خــآطِرهـ اَتـ رآ آبـــ ڪـُنَــد ..

    جَهَـنَـمـــے ڪـﮧ مَــטּ مـــے رَوَمـ ..

    فَـقَـطـ جَهَـنَــمــ اَــωـــتـــ ..

    جـــآیـــے ڪـﮧ تــُـو آלּ جـــآ نیـــωـــتـــے ..!

    دل من دیر زمانیست که می پندارد

    دوستی نیز گلیست

    مثل نیلوفر و ناز...

    ساقه ی ترد و ظریفی دارد

    بی گمان سنگ دل است آن که روا می دارد...

    جان این ساقه ی نازک را...

    دانسته بیازارد !

    «فریدون مشیری»

    گویی جهانم زیر و رو می شود


    آن هنگام که هـُـرم ِ نفس هایت


    زیباترین سمفونی را در گوش هایم می نوازد .


    سلام خوبید
    خواستم ازتون تشکر کنم
    بابت تشکراتی که به نوشته هام داشتید

    امیدوارم هر کجا هستید شاد و پیروز باشید
    روزهای بی رویا


    نفس نمی کشد هوا،قدم نمی زند زمین

    سکوت می کند غزل بدون تو،فقط همین...

    این روزها، گاه بودهای یک رویا را از دست داده ام !
    حس و حالی نگفتنی دارم


    حرف‌های نگفته ‌ای دارم؛ حرف‌های نگفته ‌ای داری


    از سرت دست بر نمی دارم؛ از دلم دست بر نمی داری


    شعر و باران و هر چه نا ممکن، در نگاه تو شکل می گیرد


    من تو را عاشقانه می میرم، تو اگر عاشقانه بگذاری


    باز هم چتر و کوچه و باران، هق...هق بادهای سرگردان


    حجم سیال سایه‌یی در مه، تلی از عقده های تکراری


    آه! بگذار بگذریم از من؛ تو بگو بر سرت چه آوردی؟


    مثل این ابرهای دم کرده، با خود و من تو در کلنجاری


    من هنوز آن غروب یادم هست؛ گریه های تو خوب یادم هست


    در تب شوق و شرم و اشک و غرور، گفتی (آهسته): دوستم داری؟


    امشب از شعر و گریه سرشارم، حس و حالی نگفتنی دارم


    حس و حالی نگفتنی دارم، آری، آری، عزیز من!..... آری


    خوب من! واقفم که ممکن نیست، چشم های تو را ببینم باز


    هی مخواه از تو دست بردارم، ....... تو مگر از دلم خبر داری؟


    رو به راه...


    حالم را پرسیدند

    ،گفتم رو به راهم

    نمی دانند رو به راهی هستم که

    تو رفتی....


  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا