mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مگر عشق این نیست .........که به خاطر یارت زندگی کنی


    مگر عشق این نیست .......که لحظه های زندگی ات را تنها با بازدم نفسهای یارت نفس بکشی


    مگر عشق این نیست که یارت را دنیایت بدانی و فقط حضور او ارامت کند ...


    مگر عشق این نیست ؟؟


    مگر عشق این نیست که تمام قلبت ...هر تپش را یاد محبوبت باشی ...


    مگر این نیست که یک نفر را یک جور خاص دوست داشته باشی ...


    زندگی من ...



    عشق همان چیزیست که
    هر لحظه از کسی
    میخواهی
    عشقی حقیقی
    که از ته دلش باشد
    بعضی اتفاقات زیبایند
    ولی وقتی
    با عشق درامیزد زیباتر میشود
    زندگی من ..


    دل به دل میگوید که دلدار کیست ...که صندوقچه ی اسرار خاطرات چیست ...

    دلم غوغای عشق است و بس ..

    مگر عاشقی کار دلدار نیست ؟

    پس چرا تورادراین محفل رویایی زمزمه یار نیست ؟

    من مملوء از هر چه احساس دلواپسی ..تو را میجویم وانتظارم را پایانی نیست ..

    کجایی یار من ؟...که من از احساس تو در قلبم سرشارم و بس ...

    مرا شمیم بی قراری جوشان است و بس ...

    توئی تکیه گاه من ..

    مرا حبس کن در اغوشت ...که تو را زندانی از ابدیت ترانه ی ارامش است ...

    میخواهم ساکن شوم دنیا را

    دنیای من اغوش توست ..

    ساکن شوم کوچه های عشق را

    که همان قلب توست ...

    میخواهم بشنوم نغمه های روز های زندگی در سایه ی عشق را ...

    که همان ترنم صدای توست ..

    میخواهم .. عطر نفسهایت را در نوای کوچه باغ عشق ساکن نشینم ...

    که همان نفس کشیدن ازبازدم نفسهای توست ..

    مرا همراهی از دل باش ..مرا همراه روزهای وصال درمیعادگاهمان در اغوش یکدیگر باش ...


    دوستت دارم

    شاهزاده ی من ...


    گاهی به طبیعت بنگر
    انگاه
    خواهی
    دید
    چه
    کسی
    دوست داشتن و عشق را
    خلق کرد
    لبخند بزن
    که لبخند تو
    خود زندگیست
    برای من
    دوستت دارم
    منم ستاره ی رویایی تو .....

    او که شب را اغوشی از بالین ابرها برایت قرار خواهد داد ...

    او که تو را زندگی میکند .....در هرثانیه از زندگی اش ....

    اری ...من .......دختر ساحل نشین دریا .....دختر بهار همیشه عاشقم

    من...... ساحل را به تمنای همیشه دیدن تو سیراب خواهم کرد ....

    و مکتبی از عشق در محفل عاشقان ساحل نشین برپا......

    دریا را صندوقچه ی احساساتم و قلبم را قلمی از نوازش قرار خواهم داد ...

    پسر دریا ...

    اری ......

    من .....دختر اسمان محبت تو ...

    هر شب را به این امید به صبح میرسانم که فردایم را در ابدیت اغوش تو باشم ...پسر دریا ....


    دوستت دارم ...زندگی من ...

    نرگس فاطمی


    عشق من ...

    لبخند روی لبانم از خنده های توست


    پیچک اغوشم از صداقت توست که مرا خوشبختیست


    زندگی من ......


    من میگویم ......سکوت نمیکنم ...... با تمام وجودم ...دوستت دارم ...


    بخند یار من .....منم انکه تو را هر شب به بالین اغوشش دعوت میکند حتی اگر ندانی ...


    زمزمه لالایی خواب چشمانت را با قاصدک های قلبم برایت میفرستم .........

    زمزمه صدایت را از کائنات .... دعایی برای ره توشه ی راه عشقمان صدا میکنم ...


    ای عشق .........بخند زندگی را .....زیرا من از لبخند تو زنده ام زندگی من ....

    سکوت همیشه به معنای
    ندانستن نیست
    گاهی سکوت میکنی
    چون خسته ای
    از بس توضیح داده ای
    به کسانی که
    نمیتوانند
    حرفهایت را
    بفهمند
    انجاست که
    سکوت میکنی
    تا
    کمی
    ارامش
    بگیری
    دریای مواج عشق

    شاهزاده ی من .....

    عاشقانه به پایت میریزم احساساتم را .....

    در ساحلی ارام .....

    هنگامی که پیچک کالبد تنم را به دور تنت محصور میکنم ....

    ارامش را ازان وجودم می یابم ..

    میخوانم دریا را ....

    میخوانم شن های تابیده ی صحنه ی زندگی مان را ...

    حریم نگاهت را به چشمانم با ترنمی از فریاد نسیم ارزوها مینوازم ...

    دگرگون میشم در اغوشت ....

    زمان را به ایستادن میخوانم ...

    میخواهم تو را برای ابدیت عاشقی داشته باشم ...

    تو اینجایی ....در من ...در قلب من ...

    تو را در کوچ باغ صحرای عاشقی همراهی همیشگی میشوم ....

    و نغمه ی وصال را از اسمان ابی فرا میخوانم ....



    نرگس فاطمی

    :gol:

    لحظات هر کدامشان برایم
    رنگ و بویی دارد
    اما
    لحظاتی که
    کنار تو سپری میشود
    خیلی
    زیباتر و خواستنی تر هست
    ارام روی
    ساحل مینویسم
    دوستت دارم
    و تنها کنارت میمانم
    تا اخرین لحظه



    همراه تو قذم در صحرای عشق می گذارم...

    لیلی شده ام و تو را مجنون خود می پندارم...

    عطر تنت را نفس می کشم ...

    پاهایم را با شن های زیر پای تو می پوشانم....

    و خوشبختی ام را به چشم می بینم...

    روزی می آید که من و تو به کلبه ی وصال می رسیم...

    آینده را روشن تر از هر ستاره می بینیم...

    و آرامش مان را جشن می گیریم...

    روزی که من همه هستی ام را به تو می بخشم....

    به تو متعهد می شوم

    با بوسه ای نرم ,بر مرمر پیشانی ام جانی تازه می گیرم

    تا آخرین روز دنیا همسفر و همراه تو می مانم...

    و شورمندانه ترانه ی وصال را می خوانم....
    زیباترین هدیه
    لبخندیست که
    هر لحظه
    با بردن نامت
    بر لبانم
    جاری میشود
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/521380-ღ✿ღیاسین-عکاس-باشی-میشود-خخخخخخخخخღ✿ღ
    شاهزاده ی من

    اینجا دفتر خاطرات کلبه عاشقانه ایست که هر لحظه اش را زندگیست ...

    جایی که واژه ها همه ی احساساتمان را مدت ها برای عاشقان بازگو خواهند کرد ...

    اینجا محفل عاشقانه من و توست ....

    بنویس از دلت

    فردا مهتاب قصه ی عشقمان را ...برای همگان خواهد گفت ...:gol:


  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا