magsod
پسندها
1,418

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    بهههههههههههههههههه بهههههههههههههههههههههههههههههههههه
    خوووووووووووووووووووووووووووووووبی؟
    اومده بودم شهر شما...
    اره خیلی خوش گذشت...ولی خیلی سرد بود...
    خب خب ...چه خبرااااااااااااااااااااا؟
    به به داداش مقصودی چیطوری؟..2 ساعت دیر اومدم..وگرنه الان بودی عزیز...[IMG]
    منم سال نو رو تبریک میگم با 5..6 روز تاخیر[IMG]..ایشالا سال خوبی داشته باشی ..
    باز تو گیر دادی به غیبتای من...اونا همش موجهه اق معلم.[IMG]..اگه بخوای مامانمو میارم که ثابت کنم
    سلام داش مقصود ...ای بابا حرفها زدیا ...تو همیشه خوب بودی
    مجدد تبریکات ...
    سلام آشنای هم رشته ای !
    سال نو رو بهت تبریک می گم ... امیدوارم سالی پر از شادی و سلامتی برات باشه !

    سلام
    رسول اکرم(ص) می فرمایند: «اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور»
    زمانیکه بهار را دیدید بسیار از قیامت یاد کنید!!!!!!!!!!!!!!!

    پیشاپیش عید باستانی نوروز را خدمت شما و خانواده محترمتان تبریک عرض می کنم و سالی پر خیر و برکت برایتان از خدای منان خواستارم(کربلایی)
    اخی تو قسمت ویزیتورهات دو تا مصوم هست دلم براش تنگ شده ......من اونومیخواااااااااااااااااام:cry:
    ممنون گل داداش .......
    منم تبریک میگم مقصودی ....امیدوارم همیشه همینطور با جذبه و محکم باشی و برات تو درسها ارزومندم در حاله پیشرفت لحظه به لحظه باشی ............

    سلام سلام
    میشه باهاتون بیشتر آشنا شم ........

    [IMG]مقصودی بمن میخندی ؟؟؟خیلی بدی .......نمیدونم کی باهام دشمنی کرد [IMG]
    ایام بکام مقصود جان ................شاد باشی ............
    معنی شعر مولانا:
    تنها تو را دوست دارم من
    دانی که من بعالم، تنها تو را دوست دارم
    چون دربرم نيايی،اندرغمت میمیرم
    گرتومرانخواهی، من خود تو را میطلبم( در حد گدایی کردن)
    رويی چوماه داری، من شاد دل ازآنم
    زان شکرين لبانت، یک بوسه ات را میطلبم (گدایی میکنم)
    توهمچوشيرمستی، خون مرا مینوشی
    من چو سگان کويت دنبال تو میگردم
    فرمای غمزه ات را، تاخون من نريزد
    ورنه از دست تو به نزد قاضی پناه میبرم(امیدوارم اینجا رو درست معنی کرده باشم)
    هردم به خشم گويی: از پیش من برو. دور شو
    من روی سخت کرده، نزديک تو می ایستم
    روزی نشست خواهم، تنها در خون تو
    ................ (باید سرچ کنم این قسمتو شرمنده)
    روزی که من نبينم، آنروی همچوماهت
    جانا!نشان کويت، ازهرکسی میپرسم
    آن شب که خفته باشی، مست وخراب شاها
    نوشين لبت به دندان، محکم میگیرم (امیدوارم درست معنی کرده باشم)

    ماهی چوشمس تبريز، غيبت نمود،گفتند:
    ازديگری نپرسيد، هزار بار گفتم که من دنبالش میگردم
    خدا رو شکر خوبی ...ارزو به دل نماندیم :d
    من یا ما هم خوب بیدیم ....
    چرا دیگه داره تموم میشه اخراشه .....
    مزاحم چیه مقصودی .....اره دارم میرم خوش باشی ایام به کام ...........
    به به اق داداش ...سلااااااااااااااام
    بازم که نیستم یعنی چی ؟؟هستم که ...بعداز کلی کار زحمت اومدم یه هوایی تو باشگاه عوض کنم ولی برو بچ نیستن داشتم میرفتم .....این اشعارات چه زیبان مقصودی ...خوشم اومد ....
    حالت خوبه ؟؟؟
    آيريليق اودو
    ماهست نميدانم، خورشيد رخت يانه
    بوآيريليق اودونا، نيچه جگريم يا نه
    مردم زفراق تو، مردم که همه دانند
    عشق اودو نهان اولماز، يا ناردوشه جک جانه
    سودای رخ ليلی، شدحاصل ما خيلی
    مجنون کيمی واويلا، اولدوم گينه ديوانه
    صدتيرزند بردل، آن ترک کمان ابرو
    فتنه لی آلاگوزلر، چون اويخودن اويانه
    ای شاه شجاع الدين، شمس الحق تبريزی!
    رحمتدن اگرنولا، بير قطره بيزه دامه
    يالغيز سينی سيور من
    دانی که من بعالم، يالغيز سينی سيورمن
    چون دربرم نيايی،اندرغمت اولرمن
    من يارباوفايم، برمن جفا قيلورسن
    گرتومرانخواهی، من خودسينی تيلرمن
    رويی چوماه داری، من شاد دل ازآنم
    زان شکرين لبانت، بير اوپگه نی تيلرمن
    توهمچوشيرمستی، منيم قانيم ايچرسن
    من چو سگان کويت دنبال توگيزرمن
    فرمای غمزه ات را، تاخون من نريزد
    ورنه سينينگ ايلينگدن، من يارغيگه باررمن
    هردم به خشم گويی: بارکيت منيم يانيمدن
    من روی سخت کرده، نزديک تو توررمن
    روزی نشست خواهم، يالغيز سينينگ قانينگده
    هم سن چاغيرايچرسن، هم من قميز چيلرمن
    روزی که من نبينم، آنروی همچوماهت
    جانا!نشان کويت، ازهرکسی سوررمن
    آن شب که خفته باشی، مست وخراب شاها
    نوشين لبت به دندان، قي يي-قی يی توتورمن
    ماهی چوشمس تبريز، غيبت نمود،گفتند:
    ازديگری نپرسيد، مين سويله ديم آريرمن
    مرسییییییی مقصود جونی ....همینکه احساست کردم هستی خودش کلی انرژِ بهم داد همرو نابود کردم ..
    اونو ولش کن بعدا میگم فعلا بیا کمک من که همه علیه من شدن ...اومدیااااااااااا
    سیلام
    احوال اکبر آقای گل چطوره؟
    (گل رو خودم آوردما نیاری پسش بدی!)
    سلام داش مقصود گل ...حاجی روزه مهندس مبارک ..میدونم از اون مهندسای کار درست میشی ...
    هر دم از آئينه می پرسم ملول
    چيستم ديگر، بچشمت چيستم؟
    ليك در آئينه می بينم كه، وای
    سايه ای هم زانچه بودم نيستم

    همچو آن رقاصه هندو به ناز
    پای می كوبم ولی بر گور خويش
    وه كه با صد حسرت اين ويرانه را
    روشنی بخشيده ام از نور خويش

    ره نمی جويم بسوی شهر روز
    بی گمان در قعر گوری خفته ام
    گوهری دارم ولی او را ز بيم
    در دل مرداب ها بنهفته ام

    می روم ... اما نمی پرسم ز خويش
    ره كجا ... ؟ منزل كجا ... ؟ مقصود چيست؟
    بوسه می بخشم ولی خود غافلم
    كاين دل ديوانه را معبود كيست

    «او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود
    در نگاهم حالتی ديگر گرفت
    گوئيا شب با دو دست سرد خويش
    روح بی تاب مرا در بر گرفت

    آه ... آری... اين منم ... اما چه سود
    «او» كه در من بود، ديگر، نيست، نيست
    می خروشم زير لب ديوانه وار
    «او» كه در من بود، آخر كيست، كيست؟
    اندوه تنهايي



    پشت شيشه برف می بارد
    پشت شيشه برف می بارد
    در سكوت سينه ام دستی
    دانه اندوه می كارد

    مو سپيد آخر شدی ای برف
    تا سرانجامم چنين ديدی
    در دلم باريد ... ای افسوس
    بر سر گورم نباريدی

    چون نهالی سست می لرزد
    روحم از سرمای تنهائی
    می خزد در ظلمت قلبم
    وحشت دنيای تنهائی

    ديگرم گرمی نمی بخشی
    عشق، ای خورشيد يخ بسته
    سينه ام صحرای نومیديست
    خسته ام، از عشق هم خسته

    غنچه شوق تو هم خشكيد
    شعر، ای شيطان افسونكار
    عاقبت زين خواب دردآلود
    جان من بيدار شد، بيدار

    بعد از او بر هر چه رو كردم
    ديدم افسون سرابی بود
    آنچه می گشتم به دنبالش
    وای بر من، نقش خوابی بود

    ای خدا ... بر روی من بگشای
    لحظه ای درهای دوزخ را
    تا به كی در دل نهان سازم
    حسرت گرمای دوزخ را؟

    ديدم ای بس آفتابی را
    كاو پياپی در غروب افسرد
    آفتاب بی غروب من!
    ای ديغا، درجنوب! افسرد

    بعد از او ديگر چه می جويم؟
    بعد از او ديگر چه می پايم؟
    اشك سردی تا بيفشانم
    گور گرمی تا بياسايم

    پشت شيشه برف می بارد
    پشت شيشه برف می بارد
    در سكوت سينه ام دستی
    دانه اندوه می كارد
    سلام اکبر آقا!
    جریان شاخ چی بود!؟ من متوجه نشدم!:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا