Maenad
پسندها
2,739

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اشک رازیست
    لبخند رازیست
    عشق رازیست
    اشک ان شب لبخند عشقم بود
    قصه نیستم که بگویی
    نغمه نیستم که بخوانی
    صدا نیستم که بشنوی
    یا چیزی چنان که ببینی
    یا چیزی چنان که بدانی
    من درد مشترکم
    مرا فریاد کن
    درخت با جنگل سخن میگوید
    علف با صحرا
    ستاره با کهکشان
    و من با تو سخن میگویم
    نامت را به من بگو
    دستت را به من بده
    حرفت را به من بگو
    قلبت را به من بده
    من ریشه های تو را دریافته ام
    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
    و دستهایت با دستهای من اشناست.
    در خلوت روشن با تو گریستم
    برای خاطر زنده گان،
    در گورستان تاریک با تو خوانده ام
    زیباترین سرودها را
    زیرا که مردگان این سال
    عاشقترین زندگان بوده اند
    دستت رابه من بده
    دستهایت با من اشناست
    ای دیریافته باتو سخن میگویم
    به سان ابر که با توفان
    به سان علف که با صحرا
    به سان پرنده که با بهار
    به سان درخت که با جنگل سخن میگوید
    زیرا که من
    ریشه های تو را دریافته ام
    زیرا که صدای من با صدای تو اشناست......
    بسیارند ازتو بلندتربلندتر
    بسیارندازتو زلال تر زلال تر
    بسیارند ازتو زیباترزیباتر

    امابانو تویی.
    ازخیابان که میگذری
    نگاه کسی را به دنبال نمی کشانی.
    کسی تاج بلورینت را نمی بیند

    کسی برفرش زرین زیر پایت
    نگاهی نمی افکند.
    وزمانی که پدیدار می شوی
    تمامی رودخانه ها به نغمه درمی آیند
    درتن من
    زنگها آسمان را می لرزانند
    وسرودی جهان را پر می کند.

    تنها توومن
    تنهاتوومن عشق من
    به آن گوش می سپریم
    همینه دیگه! واسه همه این دوره ها می رسه!
    شیرین ترین دوره ی زندگی جوانا همین دوره ی کارشناسیه!
    بعدش دیگه رسما می شه آدم بزرگ! من که آمادگیشو ندارم

    حالمم زیاد خوب نیست! فک کنم بتونی حدس بزنی
    سلام ویوین چطوری؟

    خوش می گذره؟ ترم آخر خوش می گذره؟
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/267219-کیفیت-حجاب-و-پوشش-حضرت-فاطمه-زهرا-(سلام-الله-علیها)/page2?p=4657308&highlight=#post4657308
    اکییییی.سعی کن ازدکترمشایخی استفاده کنی.خیلی بدردکنکورارشدت میخوره.خودشون یکی ازطراحای سوال کنکورارشده.ماهم باهاش جنین پاس کردیم.:smile:
    قند هایی را که شکسته ای

    می اندازم در فنجان تلخ نبودنت
    بوی دستهایت میدهد عطر چایی ام
    قند چین بر میدارم
    می شکنم
    بغض های شیرین نشکسته ام را
    چقدر مشکل است نوشتن

    برای من که سراپا
    درد نویسم
    کاش تراشی
    مرا سر میکرد
    پاک کنی مرا پاک
    در این مه دودی

    برایم با دود نوشتی
    وقتی جنگل ها را آتش زدی
    ومن در این برهوت بی علف
    خودم را
    من غمهایم را آسان بدست نیاورده ام.....این ها پاره پاره های من اند که هر کدامشان بوی کسی میدهند....... قسمت نمی کنم با کسی...
    صدای قــلــــب نیست ...صدای پای تو است كه شب ها در سینه ام می دوی ....!!كافیست كمی خسته شوی .....كافیست كمی بایستی ....
    منم، منی که دیگر هیچ چیزی را دوست نمی دارم
    به نشان نا رضایتی از امر تغییر پذیر.
    نفرت هم نمی ورزم به هیچ چیز
    به نشان نارضایتی تمام عیار از امر تغییر ناپذیر.
    سلام!!!!

    چرا اینقدر تند جواب دادین !!!

    شما حرف من رو کاملا برعکس برداشت کردید ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا