بذارید بحث رو به شکل خاص دنبال کنیم.
برای آشنای شما که مثال زدید:
این برادر می تونست بنا به اختیار خودش دارای قضاهای مختلفی باشه. بره جنگ و شهید بشه. جنگ نره و بره خارج و شاید عمر طولانی داشته باشه. جنگ نره و تصادف کنه، کشته بشه. بره جنگ اما جانباز بشه. بره جنگ و سالم برگرده. و ...، این که ایشون رفتن جنگ از اختیار خودشون بوده و این که توفیق شهادت داشتن (از نظر من با دلایلی) باز هم با اختیارشون بوده.
یا در مورد خواهرشون، می تونسته این حالتها رو داشته باشه. افراد خبر رو مخفی کنن تا بعد از تولد نوزاد، افراد خبر رو به صورت ملایم و با آماده سازی اعلام کنن. افراد خبر رو به صورت شکه کننده طرح کنن. خب، هر کدوم از اینها بنا به اختیار افراد اتفاق می افتاد و هر کدام قسمت (یا قضای) متفاوتی رو به همراه داشته.
این گفتن قسمت بوده، نوعی فرار از بار مسئولیت یا نوعی تسلی خاطره که من که مقصر نیستم، خدا مقصره!