سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است.
کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور یا نزدیک
مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...
هرگز نخواهی فهمید که جز خدا به کسی نیاز نداری ،، مگر زمانی که جز خدا کسی را نداشته باشی ............................................................................................. فراموش نکن!همین لحظه را،اگر گریه کنی یا بخندی!بالاخره می گذرد،امتحان کن! ............................................................................................ بیچاره قلوه سنگی که از دست کودکی به سوی پرنده ای پرتاب می شود ... مانده بر سر دوراهی ... دل کودک را بشکند یا دل پرنده را
salam reza jan khubi aqa? che taqiratiiiii dada kheily avataret khoshmele haaa
Mr30 az ax ha vali ....midoni chera vase man baz nemishan ???
ye so@l dg bayad pak konan ye seri ax in pm haye qablimo akhe pagaem dir load mishe