LOOFAN
پسندها
43

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • با عـــــشق، زمـــان فـــرامـــوش مـــی شـــود

    و بــــــا زمـــان هـــم عشـــق. . . .



    دوست داشتن کسي که دوست داره وظيفست،
    اما دوست داشته شدن توسط کسي که دوسش داري زندگيه!
    خــــد ا تنها روزنه امیدی است كه هیچگاه بسته نمیشود،با پای شكسته هم میتوان سراغش رفت، تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد، تنهاكسی است كه وقتی همه رفتند میماند، وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود و تنها سلطانی است كه دلش با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه كردن. خـــــــــــدا را برایتان آرزودارم......
    این جهان مملو از انسان‌هاست ، پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
    تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی‌صادر کنی و من هم.
    قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
    دوستانم مرا همین گونه پیدا می‌کنند و می‌ستایند،
    حسودان از من متنفرند ولى باز می‌ستایند،
    دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌ستایندم،
    چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
    نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى،
    من قابل ستایشم، و تو هم.
    یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد به خاطر بیاورى که آن‌هایى که هر روز می‌بینى و مراوده می‌کنى همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت، اما همگى جایزالخطا.
    نامت را انسانى باهوش بگذاراگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى،
    و یادت باشد که این ها رموز بهتر زیستن هستند…
    مهم نیست که تو چقدر زنده ای ، مهم این است که تو چقدر زندگی می کنی ، مهم نیست که تو چقدر داری، مهم این است که تو چقدر می بخشی، مهم نیست که تو چقدر درد میکشی مهم این است که تو چقدر صبر میکنی، مهم نیست که برای تو چه اتفاقی می افتد ، مهم این است که تو چه تصمیمی می گیری. حضرت علی (ع)
    گر نهادی تاج قرانی به سر
    یا نهادی سر به سجده تا سحر
    دل شکست و امدت اشک بصر
    زیر لب اهسته نامم را ببر...
    التماس دعا....
    امشب مه من...
    امشب ، مه من ، باز به سودای تو بودم
    سر تا به قدم غرق تمنای تو بودم

    گه یاد لبت کردم و گه قامت و گه روی

    یعنی که : به سودای سراپای تو بودم

    ای خضر مسیحا نفس ، از درد جدایی

    می مردم و محتاج مداوای تو بودم

    هرگز به تماشای گل و لاله نرفتم

    در گلشن جان ، محو تماشای تو بودم

    ای فتنه ،تو مست ازمی مینای که بودی؟

    من شب همه شب مست،زمینای تو بودم
    قفل شدن تومورهای سرطانی با کلیدی که دانشمند ایرانی کشف کرد
    وب‌سایتی که تعداد ملاقات کاربران و والدین‌شان را پیش از مرگ پیش‌بینی می‌کند
    شاید حاجت من در بند کلامی از جانب تو به خدا باشد....
    در خلوتت با خدادعایم کن....
    بیایید دعا کنیم …
    کسی را دیدم که در جوانی اش شانه لا به لای مو هایش گیر نمی کرد
    کسی که آرزو داشت بالای چشمش ابرو باشد
    کسی که کودکیش را با چشم چشم دو “ابرو” آغاز نکرد …
    بیایید با هم برای کسایی که حتی ملاقاتشان هم ممنوع شده دعا کنیم
    باز هم سکوت ...........باز هم یاد تو مرا تسخیر خود کرده است ..........باز هم نگاهت .......بازهم گرفتن نفس از بازدم نفسهایت ......

    یادگاریهایت ..........بوسه هایت ..............دلتنگی ام را درمن می امیزد ........

    باز هم نگاه تو را می‌طلبم...............نگاه آسمانی تو را..........میطلبم ......
    این شبـــــ هــــــــا روی دلت داره
    بارون انــــا انزلنـــــــــــــاه... می باره
    توی دلت پر از صدایاستغفـــر اللـــــــه.....
    امیدوارم تو این شبهای قشنگ و
    پراز برکت به خــــــــدا برسین
    اینجا...

    اینجا...

    آدم که نه!

    آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!

    و جالب تر !

    اینجا هر کسی

    هفتاد رنگ بازی میکند

    تا میزبان سیاهی دیگری باشد!

    شهر من اینجا نیست!

    اینجا...

    همه قار قار چهلمین کلاغ را

    دوست می دارند!

    و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!

    شهر من اینجا نیست!

    اینجا...

    سبدهاشان پر است از

    تخم های تهمتی که غالبا "دو زرده" اند!

    من به دنبال دیارم هستم,

    شهر من اینجا نیست...

    شهر من گم شده است!
    آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست

    حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست



    دیگر دلم هوای سرودن نمی کند

    تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست



    سربسته ماند بغض گره خورده در دلم

    آن گریه های عقده گشا در گلو شکست



    ای داد ، کس به داغ ِ دل ، باغ ِ دل نداد

    ای وای ، های های عزا در گلو شکست



    آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود

    خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست



    « بادا » مباد گشت و « مبادا » به باد رفت

    « آیا » ز یاد رفت و « چرا » در گلو شکست



    فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند

    نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا