kaghaz rangi
پسندها
5,533

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من که حوصله توضیح دادن ندارم عصبی میشم و اصلا جوابشو نمیدم یا زش فاصله میگیرم تو هم حواستو جمع کن زیاد به پروپا نپیچااااا
    خودم میدونم همیشه هرچی میاد به ذهنم میگم دیگه طرف مقابل باید خودش منورمو بفهمه
    اره خوشکل شده
    فکر میکنی ادم ار راه دور بیاد یه فضای صمیمی بیینه خیلی ارزش داره :-*
    ایشالله همیشه خوش باشین و یه عمر با شادی کنار هم زندگی کنین
    راستی اینقدر خاله ام اینا خوششون ومده ازتون همینجور راه میرنو دعای خیر براتون میکنن
    حوصله دقیق بودن ندارم همینجوری خوبه
    بعدشم چیکار کنم برای شیراز نمیشه که با اتوبوس بیام نمیتونم برای همین هی کنسل میشه اصلا مقصر تویی که نشتی اونجا بیا بوشهراااااا

    ول محمود کنا حرفا تو کومش بمونه کومباد میکنه
    من برات نمونه بیمار چشمممم جمع میکنم اما قرار بود با زن عموم اول دی بیاییم زن عموم میگه نمیام :(
    فوقش نمونه ها رو میدم اتوبوسا
    یکم فکر کن مو از همشون مهمتر نبیدوم؟؟؟؟
    لهجهههههههه؟؟؟؟؟؟؟////لهجه چنن؟؟؟؟ مو خو تهرونیوم ، خاله و شوهرخالمم و ریحان خو بدتر مال ناف تعرونن می ما تهرونیی بوشهری لهجه داری؟؟؟؟
    به به به سلامتی تشریف آوردین بالاخره:D:D:D

    سلام به روی ماهت:gol:

    خوبی؟محمود خوبه؟همه خوبن؟

    مهمونی خوش گذشت؟بدو تعریف کن واسم ببینم چه خبر بوده :biggrin:

    میخوام بدونم شاید لازمم بشه:D
    وا مریم:surprised::surprised::surprised::surprised::surprised:به جان خودت من تا حالا دنبال سیسمونی نرفتم یعنی لازمم نشده:biggrin::biggrin::biggrin:

    تجربه جهاز خریدن دارم ولی سیسمونی نه هنوز:D:D:D

    هر وقت لازم شد خبرت میکنم:biggrin::biggrin::biggrin:

    ولی اگه اشتباه نکنم وسایلای بچه رو نشون میدن و بعضیا فقط میوه و شیرینی میدن بعضیا شام یا عصرونه هم میدن به مهمونا

    یه رسم هم هست که تو ماه های 4 یا 5 تقریبا مادر عروس واسه دخترش طلا میخره یعنی یه گردنبند مخصوص هست که توش قرآن میذارن که خدا نگهدار مادر و بچه باشه ولی این گمون کنم با اون سیسمونی دیدن فرق میکنه
    یه اسم خاصی داره ولی یادم نمیاد الان

    یه جورایی مثل همون مهمونی هست که جهاز دختر رو وقتی که چیدن و تموم شد قبل یا بعد عروسی فامیلارو دعوت میکنن تا ببینن دختر چی داره
    همه دوست دارند به بهشت بروند، اما هیچکس دوست ندارد بمیرد

    بهشت رفتن جرأت مردن می خواهد

    از محضر امام حسن مجتبی (ع) سوال شد که:

    چرا ما مردن را ناخوش می داریم و از آن می هراسیم؟

    فرمودند: زیرا شما دنیای خود را آباد کرده و آخرت خود را خراب نموده اید، (و انسان همواره از ترک جای نیکو به قصد جای ناخوش و تباه، بیزار است) برای همین است که از مردن کراهت دارید.

    :gol::gol::gol:
    آها اونو میگی؟من هر چی رفرش میکردم فرقی نمیکرد گفتم حتما تموم شده سهمیم

    قابلی نداشت بعدا حساب میکنیم:biggrin::biggrin::biggrin:

    نه بابا مگه آزار دارم اونم تو چنین وضعیتی تو رو به هوس بندازم:biggrin::biggrin::biggrin:منظورم این موقع شب بود:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
    من این سایته رو گذاشتم تا ببینیش بخونیشون و درست کنی نه اینکه فقط نگاه کنی هوس کنی:biggrin::biggrin::biggrin:
    خوب نگاش نکن عجبا:D

    پارتی بازی؟:surprised::surprised::surprised:چه کار کردم مگه؟:surprised::surprised::surprised:متلک بود این؟:surprised::surprised::surprised:
    باشه پس بذار بپرسم ازشون دیگه وقتی از تعداد رنگاش مطمئن شدم به تعداد رنگاش میخوام حالا هر چند تا باشه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا