نخیر!!چی چی انتظار نکش!.....من کلی منتظر خواهم ماند...من از پای نخواهم نشست! نترکی مصوم....ای زرنگ:دی...تاپیکو کشیدی بالا کلک؟...من خیلی هم وقتو توانشو دارم...چقد می خواستم برنامه ریزی کنم:دی خوب شد...بهتر:دی......حالا کادو رو چیکار کنیم؟........آهان راستی من که دارم:دییییی
جدی ؟ تنهایی؟؟ نشد این تنهایی یه حرکتی کنه خلق اله ازش راضی باشن ..همیشه یه چیزی ازتوش دراومده .....
اره معصوم جون امروز تولدمه ....تاپیک رو پیدا کنی از کجا ؟؟
مجبور بودم:دی.....هر دفه موبایل میدیدم خواهرمو چپ چپ نگا می کردم:دی..... به سلامتی...مبارک باشه... پس کی میفته؟...تا کی انتظار بکشیم نه بابا...من جزو بیکارترین آدم های دنیا طبقه بندی میشم!یعنی واقعا خجالت آوره!
خدا از سر تقصیرات این خواهر کوچیکا بگذره:دی
عادت داره کیف با خودش برنمیداره..وسایلش همیشه تو کیف منو و مامان وله!اونروز دیگه کیفمو باز نکردم ببینم چیه...قلمبه بود گفتم حتما واسه منم گذاشته(بسی جای تعجب!)...خلاصه نزدیکای ظهر دیدم هیچ صدایی در نیومد ازش!......دیدم ام پی تری رو گذاشته جای موبایلم!
سرشون گرم بود؟به به.....تا باشه از این سرگرمیا:دی....اتفاق تازه ای نیوفتاد؟:d
به ساعت نگاه میکنم حدود 3 نصف شب است چشم میبندم تا مبادا چشمانت را از یاد برده باشم طبق عادت کنار پنجره میروم سوسوی چند چراغ مهربان و صدای هیجان انگیز چند سگ از شوق به هوا میپرم و خوب میدانم که سالهاست مرده ام
شبت بخیر معصومه