دوستات خیلی هم دوست دارن لو نمیدن یه جای کار می لنگه محسن و ناصر!! بلاخره مطمئن نیستم هر دو کردزبان،مکانیک،کچل، تو تازگیا سربازی رفتی اون نیست تازه دفاع کرده پس یکی نیستین.. شده عین این قضیه هایی که حل نمی تونستیم بکنیم از ضد و نقیض استفاده می کردیم.
يكي رو پيدا كردم خريدم . تعطيل بودن بنده خدا . شماره موبايل داشت زنگ زدم كشوندمش اومد . شانس آوردم تهران بود نرفته بود مسافرت
ميگفت اين يك نمونه بود 2 سال پيش وارد كرديم مونده بود رو دستمون كسي نميخريد . كف كرده بود كه چرا من دنبال همچين چيزي هستم .
زنگ زدم بهت كه جواب ندادي
يكم فشارش بيشتر از اوني كه من لازم داشتم ولي اشكال نداره . ظهر نزديك بود ديوار سالن رو بيارم پايين همون موقع كه زنگ زدم
از اون كمپرسورهاي ناراحتو عصبانيه
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند
دیر گاهی است در این تنهایی
رنگ خاموشی در طرح لب است
بانگی از دور مرا می خواند
لیک پاهایم در قیر شب است
رخنه ای نیست دراین تاریکی
در و دیوار به هم
پیوسته
سایه ای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی است ز بندی رسته
نفس آدم ها
سر به سر افسرده است
روزگاری است دراین گوشه پژمرده هوا
هر نشاطی مرده است