joyaye nam
پسندها
229

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق میشوند ، به جای شمع ، گرد چراغهای بی احساس خیابان می میرند !
    آدامس ها بزرگترین اساتید معنویت هستند

    از کودکیمان تلاش می کنند به ما بفهمانند

    ”هیچ شیرینی ای ماندگار نیست . . . “
    به سلامتی رفیقی که از عشقش هیچی نمیگه چون میدونه من تنهام ممکنه ناراحت بشم…..
    پروردگارا از عشق امروزمان چیزی برای فردایمان باقی بگذار....
    به اندازه یک نگاه...
    به اندازه یک لبخند....
    تا به یاد داشته باشیم که روزی عاشق هم بودیم
    مست شد...

    خواست که ساغر شکند!
    عهد شکست...
    فرق پیمانه و پیمان ز کجا داند، مست...
    خدایا...!

    اندكی نفهمی عطا كن،كه راحت زندگی كنیم!

    مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم...!
    منم که تا تو نخوابی نمی‌برد خوابم
    تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده

    ز ریشه کندن این دل تبر نمی‌خواهد
    به یک اشاره می‌افتد درخت فرسوده!
    در حضور واژه های بی نفس...

    صدای تیک تیک ساعت را گوش کن...

    شاید مرهم درد ثانیه ها را پیدا کنی...
    ﯾﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ . . .
    ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻋﮑﺲ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ :
    ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﯽ ﻋﮑﺲ ﻛﺎﺭﺕ ملی ﻭ ﮔﻮﺍﻫﻴﻨﺎﻣﺶ ﻧﻴﺴﺖ
    یارو ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ داداشش

    داداشش ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺯﺩﻱ؟

    ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ

    داداشش ﻣﻴﮕﻪ : شانس آوردی ، ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﺧﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘم
    هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد

    وای از این عمر که با میگذرد ، میگذرد
    گفتم خدایا سوالی دارم

    گفت: بپرس

    پرسیدم چرا وقتی شادم همه با من میخندند ولی

    وقتی ناراحتم کسی با من نمیگرید؟!

    جواب داد:

    شادی را برای جمع کردن دوست آفریده ام ولی

    غم را برای انتخاب بهترین دوست
    سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نزاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره
    تقصير برگ ها نيست ،آدم ها همينند !

    نفس می دهی ، لهت می کنند. . .
    آموخته ایم که با پول :
    میتوان خانه خرید... ولی آشیانه نه
    میتوان رختخواب خرید... ولی خواب نه
    میتوان ساعت خرید... ولی زمان نه
    میتوان مقام خرید... ولی احترام نه
    میتوان کتاب خرید. .. ولی دانش نه
    میتوان دارو خرید... ولی سلامتی نه
    میتوان آ دم خرید... ولی دل نه
    یـه چیـزی که هیـچ وقـت فکـرشُ نمـیکـردم


    کـه به ایـن زودی بهـش بـرسـم


    این بود که تـو این سـن بشینـمُ گـاهـی ناخودآگـاه


    نفسهـای عمیـق از تـه دل بکشـم...


    واسـه کشیـدنـشون حـالا زود بود ...!!!! خـــــیــــلی زود!!!

    ب قول خودش تو هنوز خیلی بچه ای؟!!!!!!!؟
    آن روزها گنجشک را رنگ میکردند و جای قناری میفروختند

    این روزها هوس ر ارنگ میکنند و به جای عشق میفروشند

    آن روزها مال باخته میشدی

    این روزها دلباخته ...
    ایستادگی کن ، ایستادگی کن ؛ و ایستادگی کن …

    و به یاد داشته باش که لشکری از کلاغها

    جرات نزدیک شدن به مترسکی که ایستادگی را

    فقط به نمایش می گذارد ندارد . . .
    هر وقت داشتی یه آدمـــــی رو تو ذهنت بـــزرگ می کردی

    جا واســـه پشیمونی هم بذار . . .
    «در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.»
    آلبرت اینشتین
    عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن، آدم را پخته;
    هر داغی یک روز سرد می شود، اما
    هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا