یبارم مهدکودکیا تعطیل شدن جلوی یه پسره رو گرفتم گفتم من ازتتت خوشم اومده بگو چیکار کنم؟ گفت منکه هنوز اوچولوام . گفتم عیب نداره برات صبر میکنم . بعد دوستش گفت علی این خانومه مزاحمت شده. آقا افتادن دنبالم شروع کردن به سنگ پرتاب کردن. بیچاره دوستم سنگ محکم خورد به کمرش