اون موقع ها که دوسم داشت بهم گفت دوری عشق های کوچیکو از بین میبره اما به عشق های بزرگ عظمت میده
مثل باد که کبریتو خاموش میکنه اما شعله های آتیشو زیاد میکنه
به این دلیل 4 ماه خارجو تحمل کردم 1 ماه گوشیش دست باباش بود تحمل کردم یک ماه دست مادرش بود تحمل کردم یک ماه بیخبر رفت و وقتی اومد گفت اقوامشون فوت کردن تحمل کردم....
حتی خودش گفت برو بگرد دنبال یک آدم خوب من تاحالا اگه ببینی نمک خوردم و نمکدون شکستم گفتم نوش جونت خوب کردی من راضیم.گفت من راضی نیستم گفتم پس دیگه اذیتم نکن....
حالا رفته راحت شده از من....