jjjj
پسندها
145

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اييييييييييييي خدا نكنه ما نزديك اون باشيم
    ايششششششششش

    نخير ما الودگي توليد نمي كنيم اون بنزيناش نامرغوبه
    خب پس بهش بگو بره لايه ازن رو درس كنه
    اين ديگه جهانيه
    امتحانات پایان ترم بر اساس کلاسی است که در آن غایب بوده‌ای.


    اگر تو دیرت شده اتوبوس هم دیر می‌آید.


    اگر زود برسی اتوبوس دیر می‌آید. اگر دیر برسی اتوبوس زود رسیده‌ است.


    دیسک مشتری در سیستم تو خوانده نمی‌شود.
    اگر برای خواندن آن نرم‌افزار پیچیده‌ای روی سیستمت نصب کنی آخرین باری خواهد بود که چنین دیسکی به دستت می‌رسد.


    هر چیزی راکه میخواهید، نمیتوانید داشته باشید و آنچه را که دارید نمی خـواهیـد.


    احتمال آنکه یک شیء آسیب ببیند نسبت مستقیم دارد با ارزش آن!


    هیچ اهمیتـی ندارد که شما به چه اندازه دنبال جنسی بگردید به محض آنکه آن را خریدید آن را در مغازه ای دیگر ارزانتر خواهید یافت!


    زمانی که دستگاه معیوب خود را نزد تعمیرکار می برید کاملا بی عیب و درست کار خواهد کرد!
    مادرها همیشه می توانند یک راه بهتر برای انجام کارها نشان دهند: منتها بعد از آنکه آن کار را انجام دادید


    قانون بقاء کثیفی: برای تمیز کردن هر چیزی چیز دیگری باید کثیف گردد!!


    هرگاه چیـزی را دور بیاندازید به محض آنکه دیگر به آن دسترسی نداشته باشید به آن نیاز پیدا خواهید کرد!


    دود سیگار هـمواره به سمت افراد غیـر سیـگاری حـرکت خواهد کرد، بدون توجه به سمت وزش باد!


    هرگاه به دروغ به رئیس خود بگویید که علت تاخیر شما پنچر شدن چرخ ماشینتان بوده روز بعد چرخ ماشین شما پنچر خواهد شد
    خواهش می کنم.چن شب پیش یکی از دوستان زحمتش و کشیده بودن، منم برا دوستان فرستادم،
    دل بدست آور که حج اکبر است.

    آورده اند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت .

    چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد.عبد الجبار براى تفرج و سیاحت ، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید. زنى را دید که در خرابه مى گردد و چیزى مى جوید. در گوشه مرغک مردارى افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت.
    عبد الجبار با خود گفت : بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد. در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد. چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم ! مادر گفت : عزیزان من ! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم.
    عبد الجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید. گفتند: سیده اى است زن عبدالله بن زیاد علوى ، که شوهرش را حجاج ملعون کشته است . او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمى گذارد که از کسى چیزى طلب کند.

    عبد الجبار با خود گفت : اگر حج مى خواهى ، این جاست . بى درنگ آن هزار دینار را از میان باز و به زن داد و آن سال در کوفه ماند و به سقایى مشغول شد.

    هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند، وى به پیشواز آنها رفت . مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و مى آمد.
    چون چشمش بر عبد الجبار افتاد، خود را از شتر به زیر انداخت گفت : اى جوانمرد! از آن روزى که در سرزمین عرفات ، ده هزار دینار به من وام داده اى ، تو را مى جویم . اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان

    عبد الجبار، دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد.

    در این هنگام آوازى شنید که : اى عبد الجبار! هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشته اى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى ، هر سال حجى در پرونده عملت مى نویسیم ، تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمى گردد که :

    انا لا نضیع اجر من احسن عملا
    اها ايشون فقط تو كار عدالتن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    خب تهران از همه جا بيشتر الوده است ديگه اين بي عدالتيه :دي

    خو حالا كه فقط كار عدالتي انجام ميدن بگو نون رو بيتر گرون كنه
    كم گرون شده
    مرسی از شعرای قشنگت.ولی این آخری چه نکته ظریفی داشت.دستت طلا:gol:
    ااا واقعا دستش درد نكنه چه مهربون شده دكي
    بگو بياد اين هواي تهرانو درس كنه خفه شديممممممممم

    هيشكي به خدا با خودم بودم
    رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
    ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
    ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
    خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
    از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
    بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن
    ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده
    بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
    خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا
    بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن
    بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
    ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن
    دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد
    پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
    در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
    با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
    گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد
    از برق این زمرد هی دفع اژدها کن
    بس کن که بیخودم من ور تو هنر فزایی
    تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن
    غمگين تر از يك آدم برفي، كه روي ريل ساخته باشند

    در انتظار سوت قطارم، با گريه اي شبيه به لبخند

    پيپ پدر بزرگ به لب هام، يك كيف پاره پاره به شانه

    بيني من مداد درازي، بر پاي من دو پوتين، بي بند

    يك ساعت قديمي كوكي روي سرم شبيه به يك تاج

    بي آنكه هيچ گاه بپرسم: پس ساعت دقيق سفر، چند؟

    ريل طويل گم شده در مه مثل پل معلق دوزخ

    با غربت دو خط موازي در آرزوي نقطه ي پيوند

    آنك قطار مي رسد از راه هي سوت هاي ممتد اخطار

    هي سوت سوت سوت، ولي من، مانند يك مترسك، پابند

    من ايستاده ام كه بيايي، در اين غروب، روي همين ريل

    تنها تر از يك آدم برفي كه روي ريل ساخته باشند

    (محمدسعید میرزایی)
    قربانت، خوبم. خب برا بعضی از آدما آره رعایت کنی خوبه.
    سلام
    داش جواد خودمون، خوبی؟
    زیاد جدی نگیر حرف من و یه چیزی بود از سر دل تنگی، آخه اون شب همه حال من و گرفته بودن.حتی یو.دی
    اييييييييييييي بهش بگو تو جيب ما رو نزن راه انداختن كارامون پيشكش
    یا مخرب النرخ والبازار
    یا مدبر الزور والفشار
    یا مسبب الجبر و الا جبار
    حول فشارنا الی احسن الفشار

    اغاز تحول فشار اقتصادی مبارک :D
    بهله ديگه از شكلكش اسون تره
    ايييييييييييييييي شما هم به محمود جان سلام برسون :razz:
    خواهش ميشه
    مرسي خوبم
    درسا هم بد ني سلام مي رسونه :دي
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا